《تو چه کردی》 غزل
گفتم دل من خون شده با دل تو چه کردی؟
ای آتش افتاده به منزل تو چه کردی؟
در وقت سحر ذکر و ثنای تو بگویم
ای بُت تو بگو با من بیدل تو چه کردی؟
در پرده ی دل جز رُخ تو دیده نبیند
تسبیح و دعایم شده باطل تو چه کردی؟
از باده ننوشیدم و اینگونه شدم مست
مجنون شده ام این شده حاصل تو چه کردی؟
در ظلمت من ماه فروزان شده ای تو
ای ماه فروزانِ شمایل تو چه کردی؟
بیداری و خوابم همه درگیر تو باشد
قلبم شده درگیر تو کامل تو چه کردی؟
هوش از سر هر عاقل و فرزانه بَری تو
عاقل شده دیوانه و جاهل تو چه کردی؟
آن چشمه تویی ماهیِ لب تشنه منم من
باران تو بر من شده نازل تو چه کردی؟
آتش زده ای خرمن جان را به نگاهت
محتاج تو شد این دل سائل تو چه کردی؟
مرغ دل این《مخلص صادق》بزند پَر
با مرغ دلم عطر گلایل تو چه کردی؟
دوشنبه۱۴۰۰/۶/۲۹
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 05 اردیبهشت 1402 10:51
درود و سلام موفق و مانا باشید
منوچهر فتیان پور 07 اردیبهشت 1402 16:26
سلام درود استاد محمدهادی صادقی
خواندم لذت بردم
زیبا سرودی