بشنو این دنیا بسی شهوت شود
حافظ حتی هم شوی،اشعار تو ذلت شود
گِل به دنیایی که باشد استوارش این هوس
هر به سویی بنگری ، گرگی دَرَد اندر قفس
چون که زرگر زر شناسد،قدرشناس آن بود
این پرستوها که بینی ذات هر جوان بود
کشور گنج نهان ها مردمان را در زبان
اولین فرصت پرستو تاجر هستیم هر زمان
هر که قفلی از دهانش را گشودی
تابلی شد این زبانش زین کبودی
سامی هی آرام ، خار شد ، این شعر تو
هرکه خواند،مستی گرفت زین شعر تو
ما که می ، مستی نباشد زین جهان
این حرف حق بود جانا در جایت بمان
هرکه این شعر را گرفت دامان خویش
بنگرد،باز بنگرد،باز بنگرد،بر ذات خویش
ما را که محتاجی نباشد این خلق ، این مردمان
در دلم او هست بس است الله،ما که هستیم در امان
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 09 امرداد 1402 10:07
درود بزرگوار ا
سروش اسکندری 10 امرداد 1402 00:35
درود فراو ا ن بر شما
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 11 امرداد 1402 16:02
درود تان باد