داغم آری داغ بر هر سینه سنگین می شوم
زخمی دست شبم همواره غمگین می شوم
کربلا در کربلا داغ شتیلا هستم و
هر زمان با خون هر آلاله آذین می شوم
استخوانم لای زخم تیرگی های زمان
من به کام مستبدها زهرآگین می شوم
در فلاخن واژه واژه شعله ی ایمان ماست
در مسیرغاصب والفجر ها مین می شوم
عاقبت مشت زمستان باز خواهد شد یقین
شاخه های صبح می رویند والتین می شوم
محمد حسن حسن شاهی
۱۴۰۲.۷.۲۶
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 22 آبان 1402 11:57
درود بزرگوار ا