نگاهم شده خیره به آسمون
یه دریای داغه به روی دلم
یه زخم عمیقم که بی واسطه
میخوام باشی آرامش ساحلم
که این ساعتای سراسر غروب
یه عمره دارن پشت هم میگذرن
توو تقویم این انتظارو سکوت
همین لحظه ها ساده دل میبرن
که محوت شدن حس و حالی غریب
مثه بوی بارونه و معجزه
هوای لطیف غمت سالهاست
رو دنیای من یک نفس می وزه
به غنچه به دنیای سرما زده
به این کوچه های پر از بغضِ ماه
به هر قاصد بی خبر از نسیم
بده یه نشونی به قدرِ یه آه
به دلتنگی قلبای نااُمید
مثه یک ستاره یه شب رو کن و
منو نسپرم به خودم خوب من
منو غرقِ از یاس و شبو کن و
به تاریکیِ زل زده تو چشام
به این هاله ی یأس دُرو برم
میخوام ردِ خاک قدمهات بشه
مثه سرمه روی دو چشم ترم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 08 فروردین 1400 18:07
لطیف و دلنشین
شکوفه دهقان 08 فروردین 1400 22:29
سپاسگزارم
کاویان هایل مقدم 08 فروردین 1400 20:07
الحجه بن الحسن
عجل علی ظهورک
این جشن خجسته بر شما فرخنده باد
شکوفه دهقان 08 فروردین 1400 22:30
همچنین ممنون
روناک غریب لکی 08 فروردین 1400 23:58
درود بر شما.
علی مزینانی عسکری 09 فروردین 1400 15:44
سلام و عرض ادب
عیدتان مبارک
دستمریزاد