اینکــــ که به حبسِ خاطـــره ها خو کــرده ام
صدایـــی مرا صــدا می زند !
آهــی برحوض دلـــم می ریزد
و اشکــی سرریز بر فـرش خیــــالم ؛
هشــــدار می دهد !!
که دیگــر دلـــــدار نخواهــی شد...........
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++
مرا به آسمـان ببر زمین خیمه گـــاه نیستـــــ
نه مـن نه تـو نه او، دگــــر مــــا نیستـــــ
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
تنهاییــم را با سکوتـــــ
پژواکــــ می کنم
اینجـا خبــری نیستـــــ !؟
نظر 3
علیرضا خسروی 10 اردیبهشت 1395 09:51
درودها
محمد جوکار 11 اردیبهشت 1395 16:04
درودتان باد مهربانو مظلومی عزیز
آهــی برحوض دل و اشکــی سرریز بر فـرش خیــــال
آفرین بر احساس سرشارتان
موسی عباسی مقدم 14 اردیبهشت 1395 21:59
سلام قربان اگر می گفتید ماهی برحوض دلم میریزد دلرباتر بود