3 Stars

که دانشجویم و دندان پزشکم

ارسال شده در تاریخ : 07 فروردین 1395 | شماره ثبت : H942915


برایت خواهرم ای خواهر گل
دهم شرحی تو را من از تحول


که دانشجویم و دندان پزشکم
از آنچه بوده ام ریزم سرشکم


منم نامم بوَد زهره فرحروز
که امروزم شده بهتر ز دیروز

حجابم را نمی دیدم نیازی
برادر بود و باب سر فرازی

کسی را جرئت آزار من کو
شمال و خارج و هم شهر ماکو

نمی گشتم جدا از خانواده
سواره یا که میرفتم پیاده

شدم وارد به دانشگاه به وقتی
بدیدم هر چه دشواری و سختی

شدم تنها و دیدم مشکلاتی
ندیدم بهر خود راه نجاتی

نرفتم من سراغ سایت و بازی
نبودم اهل دنیای مجازی

بگفتا دوستم تو کله پوکی
نداری وایبری یا فیس بوکی

به او گفتم بسازید از برایم
که من شاکر به این کار شمایم

به من گفتا چه عکسی از تو باشد
بجز این روسری مانتو نباشد ؟

منم عاشق که عکس سر برهنه
گزارم هر چه را که توی ذهنه

بپرسی گر ز من با بی حجابی
رژ قرمز بزن با لاک آبی

تعجب کردم از حرفی که او گفت
بلرزیدم ازآن چشمم نمی خفت

خدایا بی حجابم لیک خوبم
تو را خوانم سحرگه یاغروبم

مسیر و افتخار من همین شد
به لاک و بی حجابی ها عجین شد

شدم مغرور گرچه بی حجابم
پر از زیبایی و رنگ و لعابم

نمی باشم دو رو و صاف هستم
بدور از زشتی و اوصاف پستم

به وقت انتخاب دوستانم
همین ها شد مثال بوستانم

قراری شد که با این جمع یاری
روم سویی به هنگام ناهاری

نشسته جمله در ماشین بنده
به خندیدن ... و رفتار  زننده

چو دودی شیشه های آن بدیدند
به پایین شیشه اش را می کشیدند

که بابایم چنین بنموده شیشه
که این مانع ز آزار تو میشه

نمودم اعتراض گفتش گلی تو
ندانستم به این حد  املی تو

بیا توی خیابان شاد باشیم
بچرخیم و کمی آزاد باشیم

پایان قسمت اول

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 217 نفر 322 بار خواندند
علیرضا خسروی (09 /01/ 1395)   | حسن بذرگری (09 /01/ 1395)   | زهرا حسین زاده (09 /01/ 1395)   | فرامرز فرخ (09 /01/ 1395)   | حسین شفیعی بیدگلی (25 /01/ 1395)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا