سرم گرم زل بود
نگاهم دفتر ضرب المثل بود
دلم با تو سرم گرم غزل بود
خوشاآن روزگاران رهایی
که طعم لحظه ها همچون عسل بود
غم از میدان بدر و غصه بی رنگ
زمان لبریز شوری بی بدل بود
به شادی ؛ سازهستی کوک میشد
طبیعت تاروتنبورش بغل بود
بهاران سبزوخرم رود جاری
شقایق عقد بلبل از ازل بود
رها بود آدمی از شر موج
خرافاتی که از بن مبتذل بود
ز بنیاد زمین ثروت وقدرت
همیشه مختص مشتی دغل بود
پیرنظر (سلیم) زمستان ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 20 اسفند 1400 23:31
.مانا باشید و شاعر
Milad Kaviani 23 اسفند 1400 15:08
درودها بر شما شاعر عزیز