بسم الله النور
سرافکندگی
جفا از حد گذشت و خاطرم از یار شرمنده است
شبی شوم است و دل از حضرت دلدار شرمنده است
چو عمق فاجعه در هر مروری بیشتر گردد
ز یاد بی امانش جان هزاران بار شرمنده است
ز نور گوهر لولاک تا روز ابد دیگر
مدام از ماجرای وی در و دیوار شرمنده است
به زیر بند تکلیف است و از غیرت چو می جوشد
علی شیر خدا در عرصه پیکار شرمنده است
تباهی از زمان فاطمیه گشت آغاز و
جهان از کار آن قوم جنایتکار شرمنده است
نشانی از مزار بانوی عالم به عالم نیست
ز ناپاکی ناپاکان همه افکار شرمنده است
ز سیل اشک خود هر چند شستم شعر خونبارم
ببین شاعر به جد از ذکر آن آثار شرمنده است
ادب کن پیشه در پیش ولیعصر خود مهدی
که از این وضع روح جمله اعصار شرمنده است
غبار دستگاه حسینی- مهدی رستگاری
شانزدهم دی ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
سوم جمادی الثانی سال ۱۴۴۳ هجری قمری
دفتر شعر شیدایی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 16 دی 1400 22:00
درود بزرگوار ا
علی مزینانی عسکری 17 دی 1400 01:52
سلام و عرض ارادت
اجرتان با مادر سادات