بسمه اللطیف
اشتیاق بی کران
وقتی که آتش از نگاه تو به جان افتاد
از آرزو در اشتیاقی بی کران افتاد
مهر تو سر بر زد ز سینه همچنان خورشید
عشق تو در این قلب پاک و مهربان افتاد
جانم که بی عشق تو در سرما و رخوت بود
درکوره جانسوز عشقی ناگهان افتاد
در گیسوی پرپیچ و خم گم کرد دل ره را
در آن سیاهی رفت و در دامی نهان افتاد
از معجز آیات تابان بناگوشت
شوری دگر از عشق در روح و روان افتاد
مهدی بخوان حمدی که بر زیبایی دلدار
بی شک نگاه کنجکاو دیگران افتاد
شیرینی تندی است این شعر تو که هر شب
در حلقه اهل ادب بر هر زبان افتاد
#مهدی_رستگاری
دوم مهر سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و چهارم سپتامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
( شب بداهه سرایی در گروه ادبی«گلچین ها»)
دفتر شعر روزگاران
۲۸۴
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 12 تیر 1402 11:20
سلام ودرود
مهدی رستگاری 12 تیر 1402 16:38
درود و سپاس