در چشمهایت گرگ خوابیده است از من نگاهت را نمی دزدد
با احتیاط از کوچه رد می شد شب اشتباهت را نمی دزدد
ممدوح ابیات غزلهامی در من درو کن گندم غم را
این مزرعه با برزگر خوب است شبهای راهت را نمی دزدد
این گرگ ها چوپان مدهوشند با گله ها هرشب هم آغوشند
وقتی که تو دریای من باشی باران کلاهت را نمی دزدد
بر شانه هایت آبشاری از موهای تو هرشب سرازیر است
حتا نسیم از کوه اندامت موی سیاهت را نمی دزدد
وقتی " پرستش " شرط دین داری ست پای طواف کعبه می مانم
هر بوسه ای ترکیبی از عشق است شرم گناهت را نمی دزدد
پرستش مددی
۱۳۹۶.۰۴.۰۲
@mehrabEparastesh
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5