3 Stars

محشر احساس

ارسال شده در تاریخ : 07 آذر 1400 | شماره ثبت : H9418959



دلم از سینه ی احساس من افتاد شکست
موج لبخند غزل از دهن افتاد شکست
وزن هر شعر من از پیرهن افتاد شکست
روح شاعر صفتم از بدن افتاد شکست

با دلم بر سر چشمان تو دعوایم بود
چون ملک بودم و فردوس برین جایم بود

خانه ی عشق مرا شعر بنا خواهد کرد
زندگی محشر احساس بپا خواهد کرد
غزل از شوق تو با واژه صفا خواهد کرد
عشق موهای تو را یک تنه وا خواهد کرد

مست بودیم و دل از شوق تو بر می چیدیم
زندگی را پس لبخند خدا می دیدیم

تو چه خوردی که لبت طعم غزلها می داد؟
رقص چشمان تو بوی لب دریا می داد
شهر مجنون و نشان از دل لیلا می داد
مصر چشمت خبر از رقص زلیخا می داد

آسمان با تو پر از عطر اقاقی می شد
باغ احساس تو و آینه ساقی می شد

خسته ام خسته تر از شهر پر از آتش و دود
لابلای تن خود رد شده ام از لب رود
تا بخوانم غزلی سوخته از جنس سرود
شب باران غم تو شعر مرا از تو ربود

من غزل می شوم ای اشک پریشان برگرد
یوسف خسته ی من باز به کنعان برگرد

#پرستش_مددی

۱۳۹۷.۱۱.۰۶

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 155 نفر 328 بار خواندند
امیر عاجلو (08 /09/ 1400)   | رهی رحیمی ریگی صبا (08 /09/ 1400)   | جابر ترمک (08 /09/ 1400)   | محسن جوزچی (08 /09/ 1400)   | سیاوش دریابار (27 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (08 /09/ 1400)  جابر ترمک (08 /09/ 1400)  محسن جوزچی (08 /09/ 1400)  
تعداد آرا :3


نظر 6

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا