3 Stars

دخـتـر پـائـیـزے

ارسال شده در تاریخ : 15 آذر 1396 | شماره ثبت : H945741



در چشمهایت آتشی از عشق برپا بود
وقتی که باران همنشین چتر دریا بود

باور نمیکردم که در من گام بردارد
مردی که لبریز از ترنم های زیبا بود

من دختر پایان پائیزم که در شعرم
چشمان تو پایان احساسات دنیا بود

تقدیر من لبخند های سبز بارانی
پرهای تو یاد آور یک قوی تنها بود

هرشب خیالت را به دست شعر می دادم
کارم فقط تفسیر بغضی پای غم ها بود

سبزم که از بیم "پرستش" شعر می بارد
بر سرزمینی که قنوتش یک معما بود

پرستش مددی

۱۳۹۶.۰۷.۲۵

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 171 نفر 255 بار خواندند
محمد جوکار (20 /09/ 1396)   | موسی عباسی مقدم (20 /09/ 1396)   | مریم موسوی (22 /09/ 1396)   | پرستش مددی (25 /10/ 1396)   | محمد مولوی (21 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (20 /09/ 1396)  مریم موسوی (22 /09/ 1396)  محمد مولوی (21 /04/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 4

  • محمد جوکار   20 آذر 1396 01:45

    "باور نمیکردم که در من گام بردارد"
    یا در غزلهایش برایم دام بگذارد

    وقتی که قلب من کویر خشک شهداد است
    می آید و چون ابر بی هنگام می بارد

    مردی بدون چتر در هنگامه ی باران
    در آرزوهایم خیال خام می کارد

    ای کاش او این قلب بارانی و غمگین را
    امشب به دست عشق نافرجام بسپارد ....بداهه

    درود و مهر بر مهربانو مددی عزیز
    خرسندم که باز هم غزلی ناب از احساس سرشارتان می خوانم

    بمانید با مهر تا مهر
    rose rose rose rose

    • پرستش مددی   25 دی 1396 22:28

      عرض ادب و احترام استاد جوکار گرانقدر
      سپاسگزارم از شعر و همراهی ناب و همیشگیتان
      درودتان باد
      برقرار باشید و پایدار بزرگوار
      rose rose rose rose rose

  • موسی عباسی مقدم   20 آذر 1396 09:22

    عال بودبزرگوار

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا