3 Stars

سودای خیال

ارسال شده در تاریخ : 24 مهر 1395 | شماره ثبت : H944116



دوش در بزمِ سخن سرو خوش‌اندام نبود
خبر از مستی و می‌خوارگی و جام نبود

من خراباتیم و میکده مأوایِ من است
چه کنم دوش در آن بر دلم آرام نبود

پای ارباب غزل یک‌سره در سلسله بود
با خَمِ سلسله ، در سلسله‌ام دام نبود

ای صبا در گذر از حلقه‌یِ گیسویِ نگار
برسانش گِله‌ام ، این که سرانجام نبود

یاد آن خال و خط و چشم و کمانِ ابرو
دیگرم حوصله بر گردش ایّام نبود

نغمه‌ی ِ دلکش تار و نفسی از دلِ زار
حیفْ آن شب نفحاتِ خوش خیّام نبود

چون‌که جُز مِهر تو ننْشست به سودایِ خیال
انتظارِ ستم از ، چون تو نکونام نبود

من ‌که " سودای سَرِ زلف تو پختم به خیال "
پاسخم جُز به سر دِشنه و صَمصام نبود

من دعا گفتم و از چنگ تو خونین رفتم
الغرض ، پاسخ این ادعیه دشنام نبود

این تطاول که به «ایمان» شده در صورِ فلک
باورش بر زحل و زهره و بهرام نبود

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 242 نفر 329 بار خواندند
حمیدرضا عبدلی (27 /07/ 1395)   | ایمان کاظمی (متخلص به ایمان) (27 /07/ 1395)   | محمدعلی ساکی (30 /07/ 1395)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (27 /07/ 1395)  
تعداد آرا :1


نظر 3

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا