3 Stars

مجموعه اضداد

ارسال شده در تاریخ : 13 بهمن 1395 | شماره ثبت : H944631

هر شب دل سر گشته ی بیتاب
هر صبح من و پر زدن از خواب
هر روز بلندای نگاه تو و خورشید
هر شام دو چشم نگران در پی مهشید


ای مستی رفتار
هذیان لب و لکنت گفتار
ای خسته دلان از تب داغ تو سبکبار
ای عشق بگو از چه شدم سخت گرفتار


ای سرزنش باد ؛
بنشین نفسی تازه کن از این همه رفتن
بر من بنگر چیست مرا کرده چو فرهاد
غوغا کن و بر کَن ز تن خسته ی من بند
می خواهم از این کنج قفس پر کشم آزاد


سرمای زمستان ؛
ای سوزش انگشت من از سردی بسیار
قندیل یخ از اشک من و ریزش باران
این چیست که می سوزم از آن گرم و گدازان


ای حضرت اشراق* ؛
اضداد گرفتند مرا از پس و از پیش
با فلسفه ات بند بزن بر دل درویش**
از سِحر غریبت بنما عاطفتی بیش

لبخند من و بزم طرب گونه ی عشاق
با گریه ی مستانه ی شبگیر چه زیباست
برخیز ببین کاین چه معمّاست
این جمع غم و شادی و حسرت به چه معناست



_____________________________________
پا ورقی ؛


*حضرت اشراق : اشاره به شیخ شهاب الدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق است که در قرن ششم هجری می زیسته و در هنگام مرگ تنها سی و هشت سال داشته اند. ایشان واقف بر اکثر علوم زمان خود و بیش از همه احاطه ایشان بر فلسفه معروف است. اغلب بزرگان هم عصر ایشان ، وی را مسلط بر علوم غریبه من جمله ، سحر ، رمل ، اسطرلاب و ... دانسته اند.

** درویش به معنای عام کلمه یعنی بی نوا و بیچاره بکار برده شده است و نه به معنای خاص آن که به معنی پیروی از مسالک درویشی است.

*** اوزان عروضی قطعات
این شعر نیمائی آمیخته ای است از اوزان ؛

مفعول مفاعیل
مفعول مفاعیل مفاعیل
مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 279 نفر 393 بار خواندند
محمد جوکار (13 /11/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (14 /11/ 1395)   | علیرضا خسروی (14 /11/ 1395)   | حسن کریمی (14 /11/ 1395)   | محمد مولوی (26 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (13 /11/ 1395)  حمیدرضا عبدلی (14 /11/ 1395)  علیرضا خسروی (14 /11/ 1395)  
تعداد آرا :3


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا