3 Stars

گردباد زخم خورده

ارسال شده در تاریخ : 03 شهریور 1395 | شماره ثبت : H943891

وقتی کنارم نیستی از درد لبریزم

باید که از این زخم ها قدری بپرهیزم


من سال ها در گُور خود بی شعر خوابیدم

شاید که با یک بوسه ات از جای برخیزم


گاهی تو را می آورم از روزهای دور

قدری غزل می خوانی و هی اشک می ریزم


گم گشته ای در لایِ تقویم غزل هایم

ای کاش می شد تا تو را بر گردن آویزم


چون گِردبادی زخم خورده، گیج و سرگردان

رَد می شوم از روزهایت... مثلِ پاییزم


خوابم نمی آید در این شب های تنهایی

با دست های بسته ام، هر شب گلاویزم


بیهوده می گردی به دنبالم... گریزانم

حالم بد است این روزها، از درد لبریزم

امیروحیدی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 220 نفر 297 بار خواندند
حمیدرضا عبدلی (08 /06/ 1395)   | محمد جوکار (14 /06/ 1395)   | امیر وحیدی (15 /06/ 1395)   | عظیم صوفی (27 /06/ 1395)   | مهناز نصیرپور (03 /08/ 1395)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (08 /06/ 1395)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا