3 Stars

پلک های لرزان

ارسال شده در تاریخ : 15 شهریور 1395 | شماره ثبت : H943936

کجایِ مصرع آخِر، نوشت باران را ؟!!

غروب زخمی شهر و سکوت آبان را


نگاه کرد خودش را درون آینه باز

دوباره بست کمی چشم های حیران را


بلند شد... همه جا را نگاه کرد و نشست

کِشید روی سرش، دست های بی جان را


وزید بوی تنش، روی پرده ها انگار!!

گرفت بغض غریبی، گلوی گلدان را


و باز می زنی از شعرهای من بیرون

برای آنکه نخوانی، غم زمستان را...


هوا، هوایِ تو بود و غزل بهانه ی من

کمی قَلَم زدم این پلک های لرزان را

امیروحیدی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 226 نفر 296 بار خواندند
الهام کریمی (19 /06/ 1395)   | امیر وحیدی (23 /06/ 1395)   |

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا