3 Stars

سینه ی کبود

ارسال شده در تاریخ : 24 شهریور 1395 | شماره ثبت : H943971

ای زن میان این همه زندان چه می کنی؟!

با حُقّه های تازه ی رِندان، چه می کنی؟


با دست های بسته و با سینه ای کبود

اینجا... کنارِ نَعشِ خیابان، چه می کنی؟!


گیرم بهار هم بنوازد تو را دَمی

با پنجه های سردِ زمستان، چه می کنی؟!


تقویم های کهنه ی خود را ورق زدی

با روزهای زخمی آبان، چه می کنی؟!


هرشب میانِ بستر خود دَرد می کشی

با صدهزار خوابِ پریشان، چه می کنی؟


با هر نگاه، رویِ تنت زخم می شود

زخمی تر از همیشه و عُریان، چه می کنی؟!


جامانده ای میان نفس های خسته ات

با دست و پای خسته و بی جان، چه می کنی؟


گاهی میان خنده و گاهی میان اشک

گیج و خراب و واله و حیران، چه می کنی؟!


نام تو را نوشتم و باران گرفت باز...

اینجا ... به زیرِ شُرشُرِ باران، چه می کنی؟!!

امیروحیدی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 191 نفر 270 بار خواندند
محمد جوکار (25 /06/ 1395)   | امیر وحیدی (27 /06/ 1395)   | عظیم صوفی (27 /06/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (30 /06/ 1395)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (25 /06/ 1395)  حمیدرضا عبدلی (30 /06/ 1395)  
تعداد آرا :2


نظر 2

  • محمد جوکار   25 شهریور 1395 23:13

    درودت باد جناب وحیدی عزیز
    غزلی شورانگیز از قلم شیوایتان خواندم
    رقص قلمتان ماندگار
    rose rose rose

  • حمیدرضا عبدلی   30 شهریور 1395 21:38

    با سلام جناب وحیدی‌بییارزیبا

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا