شکّرسخن
.
طوطی شکّرسخن چون لب ز آوا وا کند
قصر مجنون بر دلی آوا ز یک لیلا کند
از نیستان تا نیستان می کشند این نی قلم
خامه را از قدر احقاقی ز یک معنا کند
صورت مشک عنبرین برده است یارم را برین
هر که این خیل حسد بر آتشی برپا کند
سیب می رقصد کنون از جلوه ی سیمین ز یار
سهره را باید ز عشقی قسمت دریا کند
علم معشوقان همین است ای صنم ای آشنا
برده دل از یک چنین شیدا که خود غوغا کند
.
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 1
میرعبدالله بدر ( قریشی) 30 اردیبهشت 1396 10:40
سلام و درود بر شما
زیبا سرودید