مپوش قافیه ها را که قافیه سبز است
هنوز در دل عشرت لباس تن رمز است
به کشف واژه مرو در حکایتی سنگین
که فرد فرد حضوری ز واژه بر نغز است
غزل چه دارد از این واژه ها به جز یک عشق
هم او که در صدف دل ز ماه بر کنز است
تو خود حکایت محضی ز شعر دل آری
بخند واژه حضوری که در سری وعظ است
بگو حکایت شیرین که خنده بر جامی است
نه آن قصیده غمی را که اندهش لرز است
ورای مغز معانی اگر سخن گویی
بدان تمام معانی ز نکته بر لغز است
حجاب در صدف دل اگر معما شد
قنوت بر تن لرزان ز غایتی مرز است
حسد اگر بدواند دو ریشه از شعری
کلام خاطر محزون نه آن شود بغض است
کنایه از لب شیرین عجب بداهت داشت
بخند خواب معانی ز نکته بر حفظ است
.
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5