چه بارانی!که خود بی وقفه بند آمد
چه مجنونی،که بی لیلی به پند آمد
.
که من از شعر تو آدم ترم؟ هرگز
بدان از قصه ای شعرت بلند آمد
تو آن شعر منی از خط به خط پیدا
که از فردای تو دل سربلند آمد
غلامان روسیاه عشق را دیدند
که از چتر و تنی،دل بی گزند آمد
تو خود شیون تری از شعر بارانی
بخوان از قند من،دل ارجمند آمد
تمامی از دلم مهتاب بارانی
که از قرصت زبانم شعر رُند آمد
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5