بزن به عرش صفیری که آسمان لرزید
بخوان ز سوره ز شمسی که آسمان غرّید
طنین حشر امامت که شیعه بر خون بود
به کبریا،همه عالم،زمین،زمان،گریید
تو تابناکی و من از دو چشم پرخونی
هزار آیه نویسم که سوگ جان دردید
من آن سیاهی و نوری که شعرها رقصید
تو آن بلندی عرشی که از جهان تابید
به دیده در جملاتی که صحن عاشق شد
به جان ز صحبت خونی که عشق شد بر شید
سیده مریم جعفری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5