آمده دل همدم تنهائیت شود
محو تماشای فریبائیت شود
اذن بده تا که نگاهت کند کمی
شیفته ی روی تماشائیت شود
حکم کنی جان بفشاند به پای تو
کشته ی مصلوب مسیحائیت شود
زلف پریشان کن و آشفته ساز تا
عاشق و دیوانه ی لیلائیت شود
جام دلم ساده لبالب نکن ز خون
نقش بزن ساغر مینائیت شود
این دل مرحوم مرا دفن کن ببین
خوشه ی یک روز مبادائیت شود
منزل دل را به ضیافت بیا شبی
تا سرو پا وقف پذیرائیت شود
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 2
علی معصومی 21 فروردین 1399 15:34
◇◇☆☆☆◇◇
اردشیر بزرگ نیا 23 فروردین 1399 11:11
درود جناب معصومی عزیز
سپااااااااااااس از لطف حضورتون