یاران اسیر ظلمـم ،زین ظلم و جنگ سردا
یارب رهاییـم دِه ، زین گونه رنج و دردا
یارب به حق احـمد(ص) آن آخرین پیامبـر
یارب تو فاتـحم کُن ، زین صحنه نـبردا
٭٭٭
هیهات ، از این بنـده دور از ولای تو
نـشناخت ،کعبه و مـروه و صـفای تو
حاجی کجـا به کعبه ی مقصـود می رسـد
تا آن به صـدق دل نـرسد ، بر منـای تو
٭٭٭
من سـر نهـاده ام ، به ره ولای تو
قـربان اگر تـوان بـشوم ، در مـنای تو
فـرمان تـو داده ای، که ره کعبه می روم
در مـروه و صفـا که بـجویم صفای تو
٭٭٭
در سرکشی نـشد کسی آیـد به سوی تو
جز صدق و راستی نَـبُوَد سوی کوی تو
در حیرتـم زِ مـردم نـادان نـابکار
نـشنیدن حسـاب سـر مـو به مـوی تو
٭٭٭
تا دل نـهاده ام به اصول ولای تو
دایم رسد به گوش دلـم آن نـدای تو
کی می توان به خلقت خود پی برم زِ علم
یارب عجب عمارتی است ، این بنای تو
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 01 آبان 1401 10:01
درود و سلام موفق و مانا باشید
حسن مصطفایی دهنوی 02 آبان 1401 06:56
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید ، الهی امین