خـداونـدا نـکوتـر کردگـاری
از آن اول به من پـروردگـاری
هدایت کـُن مـرا از فیض و لطفت
که ازفیض ات بـجویـم رستگـاری
٭٭٭
مِهر تو بر این دلم ، هر قدری می فزود
مهر توبهردلم ، کوچک و سنگین نبود
مِهر تو بر این دلـم ،پرورش دل بـداد
مِهرتوبردل که بود،این دل من زنده بود
٭٭٭
مهر تو دائم مرا روی به دل می ستود
این دل من دائماً در غـم آینـده بود
هـر چه به دل می رسید، ازاثر مهر تـو
این دلـم آثار آن ،نـزد تو گوینـده بود
٭٭٭
به پیش آمــد از بهر من صـد عِـلـل
ولیکــن نــکردم بــه کارم حِیـّــل
دغــل کاری و حیـله در من نــبود
ســرم رد شد از زیر داس اجـــل
٭٭٭
هـر آنکس که پُــر حیله بود و دغــل
به هــر کار پاکـان نــمود آن حِیَـــل
دغل کاری اش دست و پایـش گرفت
ســرش را بـِــبُرید ، داس اجـــل
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 16 خرداد 1402 12:53
درود بر شما
قاسم لبیکی 16 خرداد 1402 13:23
درود ادیب گرامی
بسیار زیبا و آموزنده بود