هر چه دزدی کرده را بر چینُ ووهان برده است
مالِ مردم همچو گز یا مثلِ سوهان برده است
در کانادا یک دو روزی خستگی در کرده و ...
عشق و حال اش را بسی بر شهرِ یوهان برده است
گوئیا کز پل که رد شد خر سواری هایِ او
بارِ خر هارا به یک جا زیر کوهان برده است
چون خران خوابند باید اُشتران را خرکند !
در سرایِ اهلِ دل او ثروت از خان برده است
مُهر پیشانی برایش نان و آبی داشته ...
سجده ی ربّانی اش را با دل و جان برده است
گفته بود اش روزگاری با وضو وارد شوید ..
زین سبب سجاده را با بویِ ایمان برده است
عاقلان خوابندو دزدان چون نشیند پشتِ میز ..
هر که آمد ساقیا ارث از سلیمان برده است
خاک ما سرمایه هایِ بیشماری داشته ..
طعمه را از دستِ شیران .وای خوکان برده است
آسمانِ این دیار ابری تر از ابرینه هاست
تیرگی ها را بسی سُودای عرفان برده است
هر مدیری آمد اینجا پشتِ هم دزدی نمود!
آبرویِ نامدیران،شهرِ تهران برده است
جانِِ بذلی با مدیران این قَدَر شوخی مکن ..
کُلّ ایران را ببین با ذکرِ سبحان برده است
#شهرام_بذلی ...
نظر 21
-
مسعود مدهوش 29 امرداد 1399 10:47
درود بر دوست ادیب و گرانقدر جناب بذلی عزیز
بسیار پر مغز و پر محتوا آفرینها گرامی
-
معین حجت 29 امرداد 1399 11:00
درود بر غزلسرای جوان ، خوش ذوق و آزاد اندیش جناب بذلی بزرگوار
دست مریزاد -
-
شهرام بذلی 29 امرداد 1399 14:19
عالی مقام حضرت دوست جتاب آفرید عزیز .
همیشه از حضورتان خرسندم ..پاینده باشید
-
-
-
بهنام حیدری فخر 29 امرداد 1399 14:12
درود و هزاران درود بر استاد بذلی ادیب فرهیخته
عالی و متعالی،مانا و استوار و پایدار باشید -
شهرام بذلی 29 امرداد 1399 14:21
سلام و احترام بر فخرالشعرا جناب حیدری فخر
ارادتمند حضورتان ...سپاسگذارم
-
-
رضا زمانیان قوژدی 29 امرداد 1399 15:05
درودها بر شما
طنز انتقادی زیبایی سرودید
بعضی جاها فاعل جمع است ولی فعل مفرد.
سر جمع دلنشین است. -
شهرام بذلی 29 امرداد 1399 16:14
سلام و احترام .
سپاس از اراده ی نظر و شرط سخن ..
در باره ی فرمایشتون .همه چیز باب میل شاعرک حقیر باشم
با آگاهی و انتخاب صورت گرفته است ک در طنز سیاه میدانداری و جانب داری در
باب سخن مهمترین و با اولویت ترین انتخاب است ..
سپاس حضرت دوست -
مینا تمدن خواه 29 امرداد 1399 19:25
درودها نثارتان استادبزرگوار و توانا جناب آقای بذلی
بسیارعالی و دلنشین
گویای حال و روز امروز ما
از وجود تزویر و ریا
تاثیرگذار و قابل تامل
قلم نویسا و طبع روانتان مستدام
-
شهرام بذلی 29 امرداد 1399 21:59
سلام و احترام ..درودها نثارتان مهربانو تمدن خواه نازنین ..
همواره از اشعار ناب شما بهره مند میگردم
-
-
-
-
شهرام بذلی 31 امرداد 1399 00:08
سلام و عرض ادب جناب رفیعی بزرگوار ..سلامتو مانا باشید ..سپاسمند حضورتان
-
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
bahram ehsani
-
فاضله هاشمی
-
سیده فریبا سیدموسوی
-
طاها پرکی
-
Sarina Salarian
-
علی آهنگر
نقد 2
جمشید عزیزی 30 امرداد 1399 15:51
درود شهرام عزیز
شعر طنز خوبی است ولی بعضی ابیات به اجبار قافیه کمی از بار معنایی کاسته شده
مصرع "طعمه را از دست شیران..." هم به نظر ایراد وزنی دارد
مصرع " مهره پیشانی برایش ..." یک هجا کم دارد
اول به خودم بعد به شما توصیه مطالعه بیشتر دارم. شما که طنز مینویسید اشعار ناصر فیض را حتما بخوانید
موفق باشی
شهرام بذلی 30 امرداد 1399 16:42
اول اینکه طنز سرا نیستم ؟
دوما خود بزرگ بینی و استفاده از این لحن از نقد را
هم مناسب احوال شما و هم مناسب اشعار خود نمی بینم
ملازما توصیه ای را هم در این باب قبول نخواهم داشت .
در چه سطحی هستین ک دیگران را بی سواد قلمداد کرده و توصیه می نمایید .قطعا ادیب نبوده و در ادبیات جایگاهی نخواهید داشت
اگر کمی به خودمان اجازه دهیم ک در چه سطحی هستیم و با چه کسی و چه
جایگاهی سخن می گوییم حتما لحن سخن گفتمان هامان نیز تغییر گسترده ای خواهد نمود ..
.تا نفراتی چون شما در این حوزه و صد البته در این وبسایت حضور دارند
لزومی برای فعالیت دوباره نمی بینم ...