3 Stars

از نفس ها،از قفس ها،از زمان رنجیده ایم

ارسال شده در تاریخ : 25 اسفند 1402 | شماره ثبت : H9428654

از قضاوتهای بیجا از زمان رنجیده ایم

از تمام رعدهای آسمان رنجیده ایم

در مسیرِ زندگانی ،پر تلاطم بی فراز
.
از فرود،از غربتِ رنگین کمان رنجیده ایم

داغی از زخم ثریا رویِ دلها مانده است

از هجومِ گرگ های لا اَمان رنجیده ایم

تا ریا باشد چه سود از سرخیِ آلاله ها ..

ما در این بزم از جفای بیکران رنجیده ایم

شرط ما در بزم دلبرها چه بود از زندگی

از نفس ها ،از قفس ها ،از کمان رنجیده ایم

آرشی را میشناسی در زمان ،غوغا کند ؟

از شمیم ناله هایِ کهکشان رنجیده ایم

می‌رود دریا به کامِ رودهای تشنه لب

از مصیبتهای پر تردید ،از آن رنجیده ایم

بذلی از زخمِ کلاغان ناکاجاها دیده ای ...

از نقاب تلخ مرداب،از همان رنجیده ایم

#شهرام_بذلی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 35 نفر 81 بار خواندند
امیر عاجلو (26 /12/ 1402)   | شهرام بذلی (27 /12/ 1402)   | محمود فتحی (28 /12/ 1402)   | محمد مولوی (29 /12/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (26 /12/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا