به یاد جمله سربازان میهن که دنیا را فدای داد کردند
به جای زور و تهدید و فحاشی مرا با خون خود ارشاد کردند
به یاد امپراطوران هستی مقدّس مکتبی با نام مادر
که تا آموخت ما را زندگانی کمر خم کرد و شد گلبرگ پرپر
به یاد و نام غیرتمند تاریخ پدر مخلوطی از عشق و شرافت
ندیدم هرگز او را یک دل سیر ولی نامش برایم بوده عزّت
به یاد دوستان در گذشته که آبادی در این ویرانه بودند
همانهایی که در اوج مصیبت لبانت را به خنده می گشودند
به یاد قلب پاره پاره درخون که دراندوه لیلی گشته مجنون
به یاد عاشق زار وسیه پوش که عشقش در کفن خوابیده گلگون
به یاد نوجوانی که یتیمی به یک شب کرده او را پیر ومفلوک
و با رویای اینکه او نمرده ست کماکان ساعت بابا کُند کوک
به یاد هر که گردید عاشق ما ولی ناگفته رفت و جاودان شد
و آنانی که دل بردند از ما واین حس تا ابد در ما نهان شد
به یاد هر که یادش در دل ما دلیل شادی و لبخند باشد
عزیزانی که هر اندرز ایشان به کام تلخ ما چون قند باشد
درود بیکران بر هر کسی که کنون از این عزیزان می کند یاد
هر آن کس که به یاد رفتگانش سکوتش را گزیند جای فریاد
نباشد نیتّم تولید ماتم که در غم سرور کلّ جهانیم
به هر جایی نشانی از تباهی ست در آن نقطه چو مهتابِ عیانیم
مُراد این بود تا در اوج محنت در این دوران سرد و تیره بختی
که گویی غم دگر پایان ندارد شدیم انگار عقد هر چه سختی
اگر چه نیست در دنیا امیدی و رویا گشته هر گونه سپیدی
مکن اینگونه خود را غرق اندوه مزن هر دم به طبل ناامیدی
جهان گر نیست بر وفق مُرادت جدا شو از غم و رنج و تباهی
مرو هرگز به سوی غصّه خوردن که این دنیا نمی ارزد به کاهی
مثال یاوران درگذشته به زودی می رویم زین چرخ گردون
چنان دنیای بی معنای پوچی نمی ارزد که هر دم دل کُنی خون
برقص و شاد باش و شادی افروز که غم تکلیف انسانی ندارد
بُوَد آزادگی در باطنی که لبی خندان و قلبی شاد دارد
سروده : بابک حادثه
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 مهر 1401 12:33
!درود
علی احمدی 04 مهر 1401 01:40
درودها سرور گران ارج استاد عاجلو مهرتان افزون باد