دروغ

تحلیلی بر دروغ

دروغ ، گفتن حرف ناراست نیست
نگفتن حرف راست می باشد

به طور کلّی تمامی چیزهایی که در زندگی می خواستین
بگین و نگفتین یا تمام اموری که می خواستین انجام بدین
و ندادین مرتکب عمل دروغ شده اید

تمامی احساساتی که بروز ندادین ولو ضرورت هم نداشته
مرتکب عمل دروغ شدین

تمام کارهایی که خیلی دوست داشتین انجام بدین و بنا برهر
مصلحتی و هر دلیلی انجام ندادین مرتکب دروغ شدین

تمام اعمالی که به شما خسارت روانی ، جسمی یا هر چیزی زدن
و شما مجددا تکرارش کردین مرتکب دروغ شدین

در حضور تمامی کسانی که در لفّافه سخن
گفتین و به جای صراحت با ایما و اشاره حرف خود را
بیان کردین برای احترام یا هر چیز دیگری مرتکب دروغ شدین

و یا افکاری که به ذهنتون اومده و بنا به دلایل اعتقادی
یا اخلاقی یا هر چیز دیگری انجام ندادین یا اینکه مطرح
نکردین با صاحب فن یا ریشه یابی نکردین مرتکب دروغ شدین
و ده ها مثال دیگر از این دست می تواند مصداق دروغ باشد

در اصل دروغ معمولا به امور حادث اطلاق نمی گردد
یعنی حرف بیان شده ، مساله پاسخ داده شده و یا عمل صورت
گرفته در مفهوم دروغ طبقه بندی نمی شوند . دروغ مانند نواقص
اخلاقی دیگر برعکس باور موجود به کاستی ها می گویند
حرفی که گفته نشده است . عملی که صورت نگرفته است
و مانند اینها . چرا که وقتی من به شما حرفی را می زنم حتی
خلاف واقع یا به باور عموم دروغ هم باشد مصداق دروغ نیست
برای اینکه ما نمی توانیم و نباید نقص خود را عقیدتی بسنجیم
عقاید حادث هستند و زمان دار و محدود و مهم تر اینکه مطلق
هم نیستند مثلا شما بنا بر عقاید و باور های دینی نباید دروغ
بگویید و دروغ را بی اندازه زشت بیان نمودند ولی در همین
عقاید ( مثلا اسلام را میگویم که آگاهی بیشتر دارید )
ما می بینیم جواز عملی به نام تقیّه کردن را ، و گفته شده
وقتی جان و مال و ناموس شما در خطر افتد بر شما رواست
که دروغ بگویید . منطقی هم هست مثلا شما در جبهه جنگ
هستین و توسط دشمن اسیر می شوید اینجا شما مجاز هستین
دروغ بگویید وگرنه جمعی را به خطر مرگ دچار می نمایید یا
مواردی مانند این

اما مُراد بنده از بیان این مثال این بود که
به هر روی دلیل در پایه علمی ملاک نیست . دانش آدمی در
خصوص نتایج نمی تواند دوگانه باشد با اینکه مطلق هم نبوده و
احتمال تغییر هست اما تا تغییری پیش نیامده باید ثابت باشد
دروغ اگر در حدّ دشمنی با خدا بیان شده دیگر چیزی به نام
استثنا نداریم تحت هیچ شرایطی ( از نظر عقلایی ) اگر هم
می دانیم جایی مجبور به دروغ می شویم پس باید همواره
آن را مجاز بدانیم . در علم و به خصوص مواردی که به امنیت
های مختلف انسان بر می گردد نمی توان اصل را مُنتج به دو
حکم مُتضاد کرد . از موضوع دور نشویم تحلیل تفصیلی تر
را می توانید در وبلاگ شاعرانه های حادثه دنبال نمایید . امّا
صحبت بر این مدار است که اصولا حرف زده شده مفهوم
دروغ نمی دهد . طبق همان مثال عقیدتی شما ملاحظه
می نمایید در صورتی همین عمل مجاز می شود و البته
در صورت غیر عقیدتی هم همین نتیجه به دست می آید
پس این نتیجه به سبب مغایرت نمی تواند حجّت گردد
حالا وارد مبحث روانشناختی نمی شویم که باز تفصیلی
بیکران دارد در خصوص اینکه مثلا در بیان یک حرف چه
دروغ چه راست هیچ دو نفری نمی توانند دقیقا و از جنبه همه
حالات فیکس و مو به مو حرفی را یک جور ادا نمایند مثال این
جمله این است که شما در صد ها موضوع دیده اید و
شنیده اید که کسی از قانونی سر پیچی می کند و وقتی از
او باز خواست می شود می گوید من توان انجام این عمل را
دارم بدون اینکه قانون شما را زیر پا بگذارم . مانند کسی که
مشروب می خورد و به قدری عادّی می تواند باشد که حتّی
دیگران متوجّه هم نشوند . در صورتی که نوشیدن هر مادّه
الکلی و سکر آور مثلا در هنگام رانندگی اکیدا ممنوع است
و در تمامی این سیّاره حکم چنین است . دلیلش ؟؟؟؟؟
خب مشخّص است خطرات فراوان و بعضا غیر قابل جبرانی
که ممکن است از شخص سر بزند . ولی از بعضی افراد هرگز سر
نمی زند . پس خوب بنگرید و یقین دارم در زندگی هم برای
همه شما پیش آمده که این چه قانونی یا حکمی هست که
نمی توان صد در صد اجرا نمود . و گاهی در وهله ای قرار
می گیریم که اصلا باید طبق قانون پای روی اون قانون بگذاریم

شما محال است مرتکب دروغ نشده باشید ( تازه با تعریف شما
عرض می نمایم یعنی بیان حرف ناراست ) خب این غیر ممکن
است شما بارهای بار به سبب حفظ جان یا مال یا ابرو و ده ها
ارزش دیگر مجبور شدین چیزی را بگویید که درست نبوده است
و از طرفی اگر نگویید از لحاظ مغزی بیمار محسوب می شوید
چون دروغ هر چه هست واکنشی است که مغز پیچیده و بی
اندازه دقیق شما در موارد لزوم طراحی می نماید و قطعا
نه در همه مواقع ولی اغلب لازم است و اجرای فرمان مغز
شما واجب می باشد چون فرماندهی مُعتمد تر و دلسوز تر
برای شما موجود نیست . بنا براین اگر دروغ گفتن بیان حرف
ناراست باشد چه از لحاظ عقیدتی چه عقلایی شما هر بار
این عمل را صورت بدهید آزرده شده و طبعا به ساختار روانی
شما آسیب وارد می گردد از سویی عملی به نام دروغ یا
هر نامی روی آن بنهید عملی است که انسان به شدّت حال
ناخوشی دارد بعد از ارتکاب . پس نتیجه این است که نمی توان
تعریف یک کرداری که چه عقیدتی چه غیر آن انجامش خسارتی
به انسان می زند را بر محور انجام دادن آورد آن هم عملی
بی اندازه آزار دهنده . اینکه پس با این حساب گفتن حرف
ناراست چه مفهومی دارد توضیحی دارد که در اینجا جایش
نیست و صد البته این عمل خالی از اشکال هم نیست امّا
با توجّه به ریشه های واژه دروغ نمی توانیم گفتن حرف ناراست
را در آن بیاوریم . در اصل دروغ ، نگفتن حرف راست است و
البته اشتباه نشود موضوع در هر دو تعریف فقط محدود به
حرف و سخن نیست . چه بروز خلاف واقع و چه عدم بروز واقع
معنایش صرفا بیان نیست . شما وقتی برای پنهان نمودن اشیای
قیمتی از دست کودک او را بدون سخن گفتن به مکان اشتباهی
سوق دهید هم مرتکب دروغ شده اید

بنابراین دروغ طبق سخن ابتدای مقاله نگفتن حرف راست است
یا انجام ندادن عملی که دوست داشتین و حالا به هر دلیلی انجام
ندادین . بروز ندادن احساس قلبی خود حالا به هر دلیلی
نرفتن در محلی خاص به هر دلیلی و به طورکلی در تجمیع
مفهوم باید عرض نمایم دروغ در واقع مجموعه ای
از واقعیّاتی است که بروز داده نمی شوند . و گاها نباید بشوند
شما حسّ علاقه پیدا می نمایید به شخصی از طرفی مثلا متاهل
هستین خب موضوع طبق باور تاهل منتفی است و صلاح در عدم
بیان این احساس می باشد . اما مرتکب دروغ هم شده اید . حالا
برایتان قابل قبول تر نشد ؟؟؟ یادتان باشد می خواهم بدانید در
جهان هیچ چیزی وجود ندارد که کلا بد و زشت و خطرناک و منفور
باشد نداریم دنبالش نگردید هر عملی و هر چیزی که به وجود آمده
قطعا لازم بوده و هست این تعاریف و نظرات ما بر مبنای
عقاید یا تجارب یا توافق هاست که اینچنین تعریف می نماییم .
هنجار شما ناهنجار ملتی دیگر است . عمل بسیار بسیار عادی در بین
مردم یه سرزمین در سرزمینی دیگر می بینید حکم مرگ دارد
خب حالا اون عمل خوب است یا بد ؟؟؟ هیچ کدام دوستان به قول
وین دایر بزرگ هیچ خوب و بدی در جهان وجود ندارد آنها ساخته
و پرداخته ذهن شما می باشند . بنابراین در تعریف چنین صفاتی
اصلا با عینک عقیده وارد نشوید که هیچ نتیجه ای ندارد همواره
خودتان را در صفات فراگیر با عینک اندیشه و یا دست کم علم
آنالیز نمایید تا نتیجه درست را بیابید سپس در اجرای اون نتیجه
مختار هستین که با مبانی عقیدتی خود تطبیق دهید

شاد زی و پاینده به مهر و پیروز بر مدار خرد

خدمتکارتان شاعر ، نویسنده و فیلمنامه نویس اجتماعی

علی احمدی ( بابک حادثه )

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 106 نفر 157 بار خواندند
علی احمدی (16 /11/ 1401)   | محمد مولوی (09 /02/ 1402)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا