تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
آرزو بیرانوند

ترانه ترانه...دوخط بغض و آه بذار اسم ِ تو چشممو تَر کنه بهونه تراشیده ذهنم که باز ، با رویای تو خستگی در کنه نیاوردمت توی شعرم،بگی مث اون قدیما هنوز عاشقی نمیخوام با حرفام اذیت بشی، دروغی بگی آدم ِ س...

ادامه شعر
سید مصطفی سامع

گلبنِ گلزارِ ولا فاطمه غنچهِ صد برگِ رسا فاطمه نکهت بستان رسالت تویی یاس گلستان صفا فاطمه آیه تطهیر به شان تو است کوثرِ قرآنِ هدیٰ فاطمه دختر نیک اخترِ ختم رسل بانوی تسلیم و رضا فاطمه گفته ...

ادامه شعر
قاسم  لبیکی

به برق چشمانت من سلام کردم سلامت بود چقدرخرم چقدر شاداب پس از این مدت طولانی زجر آور جان کاه که بستر ها هم آغوش غم انگیز تو در هر لحظه طولانی ما بود ومن خوشحالم از آزادی جسم و شکوفا گشتن روح بلند ت...

ادامه شعر
مجید ساری

باز "بع بع" می‌کند حاجی به جای گوسفند تا بنوشد خون مردم با خدای گوسفند هر که آجیل بلا در جیب خود پرمیکند می‌شود مشکل گشا نذر و عبای گوسفند کعبه در وجدان ما دیوارهایش محکم است پس نرو بر پشت بام...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

《قانون جنگل》 سلطان جنگل گر شود روباه مکّار آنجا نروید گل شود پُر از خس و خار روز و شبش دیگر ندارد نظم و ترتیب بس می شود خر تو خر آن آشفته بازار دیگر نمی تابد در آنجا نور خورشید آبیِ رنگ آسمانش...

ادامه شعر
الهه قاسمی

خرابیِ آهِ من هِی از حالِ من دل آب شد از آه های من کسی نیامد جز حس لا اله الا اللهِ من شفق بی مهر یوسفِ نصفه نیمه ایوب رفت وبازنگشت یونسِ لهیده من من من ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

مرا دنبال کنید رنگ شــعــر رنگ زمینه دفاتر شعر ابراهیم جلالی نژاد (نژاد) دلنوشته های نژاد فروغ جاوید ( آئینی ) گلواژه های دل آرام (راز ونیاز ) آیینه ی سیرَت سروده های محلی (گویش افتری) آخر...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«گربه صفت» از آدم بی حیا ، حیا را نخرید از گربه صفت مهر و وفا را نخرید سجّاده اگر بوی ریا در آن بود تسبیح و مناجات و دعا را نخرید در باغ خزان که خار و خس می روید آن نغمه ی مرغ خوش نوا را نخر...

ادامه شعر
سامان نظری

فرق بین عشق و شهوت چیستش آن کمر پایین بماند، دل نیستش چون نگاهش بر جهانی دختران همسرش آینه عشق نیستش دست همسر جیب و همسر در تنش این یکی زن آن یکی مرد نیستش چون فضاها شد مجازی را مجاز زان مجازی آن مزاج...

ادامه شعر
عنایت کرمی

گزافه است بر خُمرۀ خون نشستن و شراب خواستن از، دیوِ ساقی نمایِ دار طلب تجاهل است تمنّای مهرِ ابلیس و دل بستگی به دلبرِ عابد نمایِ قمار طلب دهن کجی به شعورت چه می کنی انسان!؟ تویی که فرقِ بندگی و ...

ادامه شعر
شهریار جعفری منصور

صدای جاده زمان در کنار تو ای کاش ، تماشا

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

کنار دیوارت ایستــــاده ام – تنها – گرفته ام غـــم را مثل سنگ در مشتم گرفتـه ام چی را ؟ که پرت خواهم شد نمی رسد به سرانگشتهات ، انگشتم به خانه می روم و درتنم جنازه ی توست شتک زده است به دیوار،خون...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

من هرچه که هستم،بهتر ز تو هستم گیری تو جوابت،خاموش که هستم هرچند که زشتی،در خوی تو هستش هرچیز که دانی ، گو آینه هستم ...

ادامه شعر
حبیب حسن نژاد

هر جایِ زمین جنازه، هر جا مُرده دنیا: نَفَسِ بُریده، در جا مرده شاعر امّا هنوز بالا می‌رفت از شانۀ واژه‌های در ما مرده! ...

ادامه شعر
شهریار جعفری منصور

گل های شبدر جور دیگر باید دید لاله ی قرمز

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

《عاقبت خوش》 این سوز و سرما می رود گرمای دوران می رسد باغ و دَمن پُر گل شود آخر گلستان می رسد از این قفس پَر می کشد مرغ همای زندگی وقت رهایی از غُل و زنجیر و زندان می رسد شام سیه پایان پذیرد می...

ادامه شعر
سامان نظری

ز دری که بسته باشد ، نباشد هراسی این بس که تو در دلش که باشی هرجا چو بکوبند و بسی ره متلاشی اوست صاحب قدرت یا کلید هر تلاشی آرامشی بر روح خودت ترویج عشقی خالق امروز که بسا آن خالق روزهای قبلی گویند ک...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

خداوندا اَزان هایی که بُردن من به رسوایی غمَم چَندان فَراوان شُد که شد از قطره دریایی به دشمن ها شدم مظنون دریغا دوست دشمن بود چه سرمایی کشیدم من رِسد یارم به گرمایی چه راز هایی به او گفتم ولی اکنون پ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

《بیداد》 با نام دین ظلم و ستم کردن روا نیست اینجا وطن باشد زمین اشقیا نیست در کوچه ها پُر گشته اشک و ناله و غم این آتش افتاده در جان حقّ ما نیست خم گشته قامت زیر بار زندگانی ای بی حیا دزدی ز خو...

ادامه شعر
ابوالفضل داودپور

خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری و قدری آن طرف‌تر، عمارت‌هـای ‌مرمرین بینی‌ و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا