تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مهدی رستگاری

سم الله الرحمن الرحیم تقدیم به محضر مبارک امیر مومنان و مولای متقیان اسد الله الغالب حضرت امام علی ابن ابیطالب (علیه السلام) در دل صحرا شبی تاریک و سرد قبل جنگ بدر و پیش از آن نبرد جمله اصحاب نبی(صلو...

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

پا به ماه شد شب کارتِ دعوت داد مؤمنی عذر تراشید نرود میهمانی گشت پیِ آن پزشکی در شهر تا که تجویز کند عدم دیدنِ ماه و برکاتش به او #سپکو -ماه ✍رجبعلی باقری ....

ادامه شعر
ترانه  هموطن

تقدیم به منتظران قائم آل الله (عج) روح تعالی کیمیای ما فقط دیدار دلدار است و بس با نگاهی خسته و افکار مبهم پُر زِ خَس ؟ کِی؟ کجا دیدی کسی بر دیدنش دارد هوس؟ هر دَمی باید برای او برآید از نفس ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم الله النور آمد رمضان و شد دگر باره به پا یک بار دگر ضیافت پاک خدا با جرم و سیه رویی خود دارم امید بر رحمت حق و برکت ذکر و دعا غبار دستگاه حسینی- مهدی رستگاری هفدهم خرداد سال یکهزار و سیصد و نود ...

ادامه شعر
ترانه  هموطن

حسین (ع) آرام جانم دریای کرامات چشمه سیراب شد از دیدن گلچهره ی یار باز مهتاب و من و خاطره، چشمانی زار ابر احساس بر این شاعر دلخسته ببار آتش افروخته داغ تو قلم را این بار من به آرامش دیدار ...

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

از مرز کفر تا به ایمان یک قدم است وز مقام طاعت تا به عصیان یک قدم است آن یک قدم صواب را به درستی بردار کز ماحصل حیات ما همان یک قدم است ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم رب الشهداء و الصدیقین تقدیم به محضر قمر منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) چو گشته ماه شهادت ز روی تو کامل به عشق نام تو در سینه می تپد این دل اگر چه نیست دلم لایق محبت تو کنم فدای ...

ادامه شعر
علی رفیعی

بنام خدا آن باغچه خشکید که یک یاس نداشت یک حرمله شد هرآنکه احساس نداشت در کرب و بلا بدون شک دق می‌کرد یک لحظه اگر حسین عباس نداشت .............................. علی_رفیعی_وردنجانی ۱۳۹۹/۱۲/۲۷ ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم تقدیم به محضر حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) از گاه پیمان الستم یا محمد دلداده عشق تو هستم یا محمد با نور پاک تو دل...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

عید سعید مبعث پیامبر اکرم (ص) بر عموم مسلمانان جهان تبریک و تهنیت باد . احمد مُرسل چو بشد در حرا تا بکند زمزمه ، با ربّنا چون که ز عرش این خبر اخبار شد کوه به سرمستی اش ، اقرار شد گفت بخوان گفته...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

ریشه های ایمان تقدیم به ساحت وجود نورانی باب الحوائج امام موسی کاظم (علیه السلام) از سجده و ذکر و شکر تو در زندان شد نور عبادت از وجودت تابان وز بذر دل تو در سیهچال ستم گسترده شده است ریشه های ایمان...

ادامه شعر
سیده فرزانه رضوانی نژاد

امامِ غایب از نظر، فدایِ رویِ ماهِ تو کجا گذر کنی مرا، نشسته ام به راهِ تو دلم پُر از نسیمِ تو، مرا نگاهی از صفا بیا فدایِ عارضت، فدایِ آن نگاهِ تو تمامِ روح و جانِ من، به نغمه ات نشسته است خدا کند که...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« میثم تمار1 » نزد نبی اکرم(ص) ،حکمی به دین قرارس احکام حکم یزدان ، بر راستی سوارس دین پیامبر (ص) ما ، با راستی بـیامد احکام دین زرتشت ، از راستی بکارس هر...

ادامه شعر
سیده فرزانه رضوانی نژاد

أُمُّ المَصائِب وفات- 15 رجب 1441- سه شنبه 20/12/1398 أُمُّ المَصائِب عاقبت، تا بیکران رفت همچون ستاره، تا فرازِ آسِمان رفت در جنّة المأوی، همه در انتظارش سویِ حسین و فاطمه، آرامِ جان رفت کوهِ فضایل ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« فیض خوشگوار » اطراف کعبه تا که بلند است ،صدای ما شاید جواب ما بدهد ، آن خدای ما ما را رضای حق ، به ره کعبه آرزو است گر حق ، تفقدی بـکند بر رضای ما ...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

بیا به سوی نماز و خدای خود کن یاد  بگو تو حمد خدا را که تا شوی دلشاد نماز با حسنات است و مایه برکات نماز هست به همراه ما به وقت ممات نماز روز قیامت بوَد به ما همراه به نزد خالق یکتا کند شفاعت ما ن...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« علم علی(ع) » دانش و علم علی(ع)،کنز1 نهان است هنوز بهتر از گنج ،در این دور زمان است هنوز دایر علم علی (ع)، دور جهان است هنوز سر به سر دور جهان ، وِرد2 ...

ادامه شعر
ناصر گندم کار

 در ره دین و وطن باید فداکاری کنیم خون خود را در ره این انقلاب جاری کنیم انتظار رهبری این است همکاری کنیم سید علی را در میان دشمنان  یاری کنیم گر در این راه ولایت هم شهادت شد نصیب رهرو راه شهادت ه...

ادامه شعر
سیدمیلاد تهامی

شب زیر باران بودم و مثل خود باران شدم یعنی که از دیدار رویت بی هوا گریان شدم بیمار بودم آن شب و با نورتان درمان شدم همچون سوالی سخت بودم باشما آسان شدم بعد از شفا یکدفعه من مبهوت مهتابی شدم نوری درخ...

ادامه شعر
محمد مولوی

دو رگه: پدر و مادرم هر کدامشان دو رگه بودند یعنی از چهار قبیله ! هر کدامشان به دو زبان تعریف می کردند یعنی که چهار زبان ! و اما... همسایه مان به لهجه ی خودشان تعریف می کرد که دیگر ” هیچ” نمی فهمی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا