فصل شکفتن گل یاس و انار شد
در دست های پاک تو باران، بهار شد
آمیخت با نگاه تو آیینه های نور
تکرار ممتد نفس آبشار شد
عطر نماز سبز تو پیچید در حیاط
چادر نماز ساده تو لاله زار شد
آغوش مهربانی تو آشیان من
عشق از تن تو ریشه زد و آشکار شد
در زیر پای تو ملکوت و بهشت و عرش
بوسید هر که پای تو را رستگار شد
پیوند حوض ماهی و ماه است قلب تو
لبریز از شکوفه و نقش و نگار شد
پروانه های خنده ی تو روی لب نشست
نیلوفر لبان تو مست و خمار شد
گل واژه های عشق تو بر شاخه درخت
حک شد و تا ابد به تنش یادگار شد
طیب ترین ترانه و خورشید زندگی
اسطوره نجابت و نور و وقار شد
هر چند باب میل تو رفتار من نبود
بخشیده شد به مهر تو، دل بی قرار شد
از خاک زر خدای من او را سرشته است
مخلوق ناب خوب خداوندگار شد
نظر 1
امیر عاجلو 23 دی 1402 12:30
لطیف و دلنشین