زندگی گاهی زندانی پر از درد میشود نه زندانی که میله ها دارد زندانی که به وسعت تمام دلتنگی ها و نداشته هاست ایستاده نفس می کشیم ولی سالهاست که در این قفس مرده ایم از کتاب شفق ص۴۷ چاپ تیر۱۴۰۱ به قلم سک...

دوست دارم چنان که دوستم داری به دوستی و وفاداری جانم فدایت که زندگی را دوباره به من بخشیدی اگر بخشش های تو نبود تا حالا من زنده نبودم...

در سینه‌ام نگاهی از غم پر است زندگی بی‌تو به تاریکی می‌کشد بی‌تو، دلم یک صحرای خالیست در غروب هر روز، تنها رنگم رنگ غم است چشمانم به خاکستری درآمده است پر از اشک و ناله‌های بی‌خبر از خنده تو رفتی و ب...

آغوشت را میخواهم تا عطشِ عشق بسوزاند تنِ عریانم را #آگرین_یوسفی

"آخرین فرصت" در آخرین فرصت که از قعر سطرها سر بر می کشم احساس می کنم در واژه ای به هم خیره شده ایم برای پلک زدن رویاهای بی شمار شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...

میله ها عادت کرده اند به رفتاری که سیکار روشن می کند.. ازنگاه های هم سلولی اتاق های شماره داری بیرون کشیدم.. زنی که سایه ی زی یبایی اش ازگردنه های زیادی عبور کرده منتظر تلفنی ست.. که برف پشت تمام ...

دل تنگ توام! بیا لحظه ی مرا در غمت بنگر...!! که چگونه ثانیه ثانیه ی عشق را... در بُغض دیده ام، و به خنده خیالت... می کشانم فراق تو را...!!! بابک پولادی فراز ...

......آدمها...... ادمها ای کاش ادم بودن مثل درختا که درختن مثل ابرها که ابرن مثل دلها که خونند مثل من که سنگم ...خورشید که باشی.... خورشید که باشی می درخشی عالم رو لمس میکنی اما هیچ دست نا پاکی حق ...

صدای جاده زمان در کنار تو ای کاش ، تماشا

راستی می دانی بی توحوضِ نقاشیِ من بی رویاست؟! #آگرین_یوسفی

منتظران حمد..... پسرک به شوق بهار گل‌های چادر نماز مادرش را هدیه می داد فکر می کرد دامن چین چین خواهرش چین های سخت روزگار است که بر پیشانی خسته پدرش نشسته و دستش را دراز میکرد تا پینه های دست پدرش ر...

.....قیام و قعود..... رو گرده چینه نشستیم و میل به میل رو به قبله نه توان قیام داریم نه دل به قعود نه جرات رکوع نه طاقت قنوت فقط سجاده زندگی پهن پهن یه باغ پر گل پس حسرت گل نخوریم که در باغ گلیم پهن...

چه فرقی می کند که این کوچه من را به کجا می برد یا کابوس هایم واقعی شوند وقتی تو نیستی وقتی قرار نیست، تو عاشقم باشی!???? #مهدیه_باریکانی ...

تو زیبا سخن گفتی با شعر من تو را دیوانه دیدم می رقصیدی و می رفتی در احساس سرشار از عشق بیا بنگر جام بلورین عشق را مُهیا کن و درونم را تازه کن با عطر نسترن های باغچه ات بیا که در کنار تو بی شک در اوج ...

"روزن عمیق" می خماندم فروریز آفتاب بسان ساقه ای ترد به لحظه ی باریدن. چون نگاه می کنم شوقم از برگی به برگ دیگر، شور گرفته ام و در سینه ی شکفته ی شعری فواره زده ام از روزنی عمیق! شاعر:مرضیه رشیدپور(ک...

آخرین حرف الفبا..... ط مثل طوطی طوطی زیبا می کند روزی زندگی اینجا ع مثل عاشق از کوچه های عاشق گذشتن عین شد لازم پاسپورت عشق است ک مثل کولی یک کولی کوچک اما زیبا دختر بچه نیست یک پیر زیباست ه مثل هرجا ...

رویابافی بس است آسمانِ پاییز برف میبارد کجایی گرمایِ آغوشت را میخواهم خیالَت دیگر مرا گرم نمیکند. #آگرین_یوسفی...

گُل تنهایی فواره ی اساطیر با ترسی شفاف

...حتی خودت....... قرار نیست عمری پشت پنجره منتظر بشینی شاید آفتاب طلوع کند میشه زد به دل طبیعت و غروب آفتاب روتماشا کرد همیشه طلوع زیبا نیست گاهی وقتا غروب زیبا تر است همیشه آمدن زیبا نیست گاهی رفت...

تو در رویایِ منی وَ من با خیالِ تو عاشقی خواهم کرد. #آگرین_یوسفی