تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
الهه دهقان

یه بغض کهنه ای مونده رو این لبخند اجباری از این حال پریشونم حالا دیگه خبر داری تو چشماتو به من بسپار دل من عشق کم داره ازم دوری بذار یادت منو زنده نگه داره مثه یک مجرم جانی ،به دوریتون تو تبعی...

ادامه شعر
الهه دهقان

داری کم کم ،تودلم خوب خودتا جامی کنی فکری به حال من واین دل تنها می کنی چی بگم نمی دونم که عاقبت عزیزمن باالهه ات یادیوونت چه جوری تا می کنی این روزا،شبا،غروبا،بایه لبخندقشنگ شعرسنگ قبر آرتوشا...

ادامه شعر
الهه دهقان

هوای اینجا خوبه سرد و مطبوع تو گرما حس شعرم کور میشه دیگه کم کم باید فهمیده باشی یه زن که عاشقه رنجور میشه دیگه شونه، نه رژ لب، نه ریمل مثه جنازه...تو تابوت میشه بگم عاشق شدم میگی چه حرفا؟ ...

ادامه شعر
الهه دهقان

محتاج پاییزم که برگرده من عاشق فصل زمستونم از این هوای لعنتی بیزار من عاشق سرما و بارونم شاید هوا انقدر هم بد نیست حالم ولی افسوس داغونه اصلا دل من قرص و محکم نیست بی تو واسم دنیا یه زندونه ...

ادامه شعر
سیدمهدی  حسینی فرد

بازم بلبل هوای یاسمن کرد ولی رخت سیاهش رو به تن کرد ببین دستای خون آشام پاییز چه کاری با فلسطین و یمن کرد چه داغی رو شقایق ها نشسته چه گلهایی که از ساقه شکسته بگو بال قناری های شهرو ...

ادامه شعر
سیدمهدی  حسینی فرد

از این روزای تکراری از این تقویم بیزام حسابش رفته از دستم نبودنت رو بشمارم همیشه تا زمین خوردم کمک کردی بهم پاشم تو ثابت کردی که میشه ندیده عاشقت باشم نه تنها من ، همه دنیا ، طلوع صبحو کم...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

سرورانم از پیغام شما ممنونم از همی شما ممنونم دست همی شمارا میبوسم من 70 سال دارم خیلی از دوستان من با این سن اشعار خود را بیاد نمی آورند شما هم اگر گاهی در تایپ یا اشتباه واژه ائی بود بدانید سن حقی...

ادامه شعر
فرزاد کاکاوند

چقدگشتم ندیدم تورو سایه بون چشمونم مراقبم بودی هر دم مهربونی میدونم حسودی میکنه دنیا پر از عشقی و احساسی پرپر شده دلهامون دنیا رو تو میشناسی اگه خدا خدای منه اگه دوستم داره این همه با وف...

ادامه شعر
بهناز علیزاده

راستی من پیر خوبی داشتم، مهر او را در دلم می کاشتم، اوجهانی را در عالم میر بود، شهرت او جمله عالم گیر بود، ظاهرأ در دست او شمشیر بود، باطنأ ویرانگر تذویر بود، تن رهانیده ز هر زنجیر بود، در جوان...

ادامه شعر
سخاوت عزتی

سنه شعر اوخویاندا شعریته دالیرام سنه شعر اوخویاندا شعرین اؤزو اولورام سنه شعر اوخویاندا سکوت گلیر گؤیلره گؤزللیک انیر یئره سوسورداغ سوسور دره سنه شعر اوخویاندا یامان سؤیونور اورک اؤیوب...

ادامه شعر
بهناز علیزاده

یارب به مناجات مرغ سحری، از روی کرم کن تو بسویم نظری، مرغان هوا، پاک و من انبار گناه، خواهم ز تو از بار گناهم گذری، این مرغک پر بسته ثنا گوی تو شد، بر بام سعادت بگشایش تو دری، نزد تو کلیدهای گشا...

ادامه شعر
بهناز علیزاده

زان مِی که به جانم زند هر دم شرری،! ساقی بشکن جام و ویا ده قَدری، مستیم و خموریم و تن از سر نشناسیم، بی ساقی کوثر می و منبر نشناسیم، او پادشه عالم و اوست آیت دینم ، منم آن ژنده گدایی که علی داد ...

ادامه شعر
بهناز علیزاده

تُنگی از جنس بلور، پر ز نقش انگور، دامونش پر پیچک، در سکو رو بر نور، تا دم پیچکها پر ز آب دریاست، داخل این دریا معبر کشتیهاست، قایق و ماهیها ، پر ز مرغابیهاست، از زلال آبی کف دریا پیداست، می د...

ادامه شعر
امیرحسین زمان

تو اون غواص که دشمن دستاش و بسته من اون نقاش که از تصویر زشتی شده خسته تو از فتح المبین از کربلا پنج بگو من از فقر مردم از درد و رنج بگم تو از میدون مین و سیم خاردار من از دختر بچه هایی باردار! ...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)




توی سرمای شب من .دل تنهام بی قرار بود
غم و غصه اشگ ماتم همه از رفتن یار بود
همه آدما غریبه/ همه دشمنای خونی /
همه دستا پر خنجر..سر نعش مهربونی
شاکی از دست زمونه ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا