تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علی مزینانی عسکری

بگو ای کویر ای معبد سر افراز من این همه افتخار برای چیست چگونه است همه از تو می گویند از تو می خوانند و برای دشت تو می سرایند حتی آنانی که انبانشان پر از نان است و غصه ی قوت لایموت ندارند کاخ های آ...

ادامه شعر
علیرضا عالمی

شب شد باز این خونه بی تو چقدر تاریک و سردِ تموم لحظه هام بی تو پرِ بارونو دردِ ماه و ستاره میگن جات خالی باز پیشم من بی تو اینجا مثله ابر بهاری میشم مگه قلبم از تو سیر میشه ببین دلم بی تو داره ...

ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

مزینانم* سلام سرزمین کهن کعبه ی آمال من داغت به دل مانده و نفس در پس روزهای بی شمار برای دیدنت ای مهر تابان به شماره افتاده هرلحظه هردم ثانیه ها را می شمارم چه سخت است این فراق آی ای کویر! سرزمین مه...

ادامه شعر
مهتاب  محمدی راد

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ما کلمات را خوب نمی‌شناسیم از این رو یا وسعتی به معنایشان نمی‌دهیم یا بیهوده نگهِ شان می‌داریم.. ما جنگ را برای جنگ وطن را برای وطن و آدم را برای آدم به کار می‌بریم.. جنگ می‌تو...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

کودکی مرده بدنیا امده را دیدم، در گوشش آرام گفتم غم مخور... چیزی از دست نداده ای دنیا اصلا ارزش دیدن نداشت.... پاک آمدی و پاک رفتی رنگ و ریای آدما را ندیدی مکدر شوی..... آدم آمدی و آدم رفتی .....

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

شب تویی روز تویی گریه تویی خنده تویی غم تویی شادی تویی بیش مرنجان مرا

ادامه شعر
امیرحسین علامیان

"این روزها سقفِ آسمان کوتاه وگچی ست جهان از خانه ام بیرون نمیرود." خیره شدن به لوسترِ متظاهر که با نورِ مصنوعی تاریکی را فتح میکند، کلنجار رفتن با مهتابیِ رنگ پریده این فاز و نول برعکس شده ی عصبی ...

ادامه شعر
رکسانا ابراهیمی

اهسته قدم زدم ، شاید تو بیایی.... دستم را بگیری دردم را بخوانی..... به بن بست رسیدم دستانم چه سرد است..... دردم لبالب.... شب کوچه گردم.. . رکسانا ابراهیمی...

ادامه شعر
رکسانا ابراهیمی

جاده های عشق را بی نفس پیمودم من بی نفس،جاده بی همنفس.... چه تکامل شیرینی بود لذت بخش و همراه رکسانا ابراهیمی

ادامه شعر
سامی  جواهری

کجا دنبال تو بگردم، در آسمان یا زمین، خود راه نشانم ده............ خسته بال و گم کرده راهم، به هر دو بی پناهم..... پناهم ده..... . سامی جواهری...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

من تو را با چهار زبان متفاوت دوست دارم، اما با یک زبان می خوانمت..... حاضرم همه را فراموش کنم....... دوباره متولد شوم آنگاه باچند زبان جدید دیگر....... دوباره با یک زبان تو را بخوانم....... ب...

ادامه شعر
لیلا سعیدی

*به گمانم عشق در دستان مردی ست : که موهای معشوقه اش را می تواند بنوازد*

ادامه شعر
سبحان داودی فرد

به نام ایزد پاک و رحیمم خداوند بزرگ و کریمم به نام خالق دنیای هستی خدای روز تنگ‌و روز شادی خداوندا تو خود میبینی اینجا یکی سر میشکند بی خود و بی جا دگر عشق و محبت نیست در اینجا ثروت و پول شد مثال زند...

ادامه شعر
سام زمانپور

آواره بی نشان خیابانی لبریز از هوسها لرزش قرمز فانوسها در جوی آب اسکناسها در باد چرخان دریوزه گر ، کرم خورده دندان هذیان گویان گسیخته روان و سنگینی خطبه یک سکه ! ------------------------------ سا...

ادامه شعر
Seyed Mohammadreza  Lahiji

ـــــــــــــــ فراسپید ـــــــــــــــ صبحِ زود از شادآباد می‌روم! دوبام و دونقطه از مکعبِ دُورادُورِ خودم دورتر! سرِ چهارراهِ وثوق به‌پلنگِ صورتی بَرمی‌خورم سرِ سبیل‌ش نقاره می‌زنم شاید با ترومپت ...

ادامه شعر
لیلا سعیدی

دم ِ گوش هایم از عشق سخن بگو خیالت راحت... هیچ معشوقی قصه ی دوست داشتنش را از این گوش نمی شنود و از آن گوش به در کند...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

از آخر بهمن ماه آمده ام از فصل خشک و سرد...... از سکوت درختان از خاموشی پرندگان......‌‌ تو فراموشم کردی و من جاده های غربت را تنها پیمودم چه راه سرد و غمناکی بود........ از بهار و سر سبزی هیچ ...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

درد و رنج بیچاره و بدبختر، او پیش از من نیز بوده.... به دنیا آمدم تا صاحب تن گردد. م.مدهوش موج نو#

ادامه شعر
سام زمانپور

فانوس بیار تاریکی بیداد می کند فانوسی .....یارای تحمل در باد فانوسی.....یارای ستیز در ژرفا و درد و چهره زمین ..... نور ***** رویای من نه از کوهِساران در بی نهایت آنکه نمی ترسد نمی ترساند ------------...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

از روزگار گله ندارم، هرچه نداد ...‌‌‌‌...... شاعرم کرد ترانه گفتم........ شعر خواندم در دستان تو جان دادم........ این ثروت کمی نیست. م.مدهوش/موج نو#...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا