تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علیرضا امیدی

آینه نقش تو برعکس میزند تا که نور هست با رخت حرف میزند خواهی که نقش خود بهتر بینی یک شبی را با دلت باش، حرفها میزند...

ادامه شعر
نسرین سادات(نغمه) غضنفری

صد قلم شوریده دارم مست مست نغمه ای دیرینه دارم مست مست کوه ودشت ودامن آلاله ها ساغر وساقی کنارم مست مست

ادامه شعر
پرستش مددی

گر بـا غـم دل راه نـپـویـم چه کنم از اشک روان دیده نشویم چه کنم گویند مرا که درد خود کمتر گوی گر قصهء درد خود نگویم چه کنم ...

ادامه شعر
رضا رحیق

خورشید مگر به خانه جا میگیرد ؟ نورش به یقین خرابه را میگیرد این خانه شرک و بت پرستی را نیز وقتی که خراب شد خدا می گیرد رحیق...

ادامه شعر
حسن کریمی

«آبی چشمان تو» بازهم چشمِ من و،چشمِ من و،آن آبیِ چشمانِ تو بازهم بیتابی دل،درتب وتابِ فرِ مژگانِ تو گر چه با گرمی نگاهت ، از نگاهم میزبانی کرد ورفت کاش میبودندلبهایت، پذیرا یِ لبِ مهمان...

ادامه شعر
امید محبی (آرسین)

در وصف جمال تو به بن بست رسیدست زبان هر دم که تو را یا کنم مست شوم از دل و جان دیر وقتیست که ما منتظر ظهورت هستیم آقا مولا بنما رخ تو به ما در شب نیمه شعبان آرسین...

ادامه شعر
علیرضا امیدی

انتظارم، امید است و امیدم، انتظار درد هجر تو می برد آرام و هر قرار هر جمعه امید دارم که بیایی هر روزم جمعه گشته از این انتظار...

ادامه شعر
حبیب رضایی رازلیقی

( ماه بنی هاشم ) پورِ علی کنزِ شرَف مـردِ خُـدا باختـه دل را بـه بـرادر زِ وَفـا درکرمـَش همچو علی داد گـَر حاتم ِطایی به دَرش گشته گـِدا . میر علمدارحسین ....ابولفضل شیر وفادار حسین....ابولف...

ادامه شعر
علیرضا امیدی

جهان بی عشق معنایی ندارد ستاره بی سپهر ماوایی ندارد عشق محصول دل بی ادعاست اکسیری ست که در عالم همتایی ندارد...

ادامه شعر
طارق خراسانی

تازه از خوابِ غفلتم بیدار شـده ام ای لَـوَندِ پُر آزار تو تکبُر کنان و دل گوبد : حمله باید به قلبِ استکبار پ . ن این هم از اثرات شعرهای پست مدرن و نئوکلاسیک !!...

ادامه شعر
موسی عباسی مقدم

نمی گویم همش زاری کن ای گل زچشمت اشک غم جاری کن ای گل بخند وشاد باش و پیش مردم کمی هم آبروداری کن ای گل

ادامه شعر
علیرضا امیدی

سلام علیکم مینویسم عشق ولی میخوانم جنون عشق دردیست کز دل آید برون هر دردی را نشاید عشق گفت عشق را درمان نباشد جز جنون...

ادامه شعر
حسن کریمی

«چشمان جادوگر»

هنوز چشمِ من، گردد بهر سو
به دنبال دو تا چشم و ، دو ابرو

که تنها با نگاهی ، کرده ما را
اسیرِ،صدطلسم و سحرو جادو

حسن کریمی...

ادامه شعر
زهرا حسین زاده

تو شهید حرم ، زینب ِ (س)رنجیده شدی گل گلزاری و در ، معرکه ها چیده شدی ما که لایق ، به نظر کردن آنان هرگز نزد زهرا(س) به خداوند ، پسندیده شدی...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

جوابی نیست چون بهر سوالم نمی پرسی چرا دیگر تو حالم تو گفتی که فراموشت نمایم ولی هر لحظه هستی در خیالم

ادامه شعر
علیرضا امیدی

سحرگاهان طنینی خوش نوا آواز میکرد من مسکین را از خواب ناز بیدار میکرد همی ذکر میگفت تا مهیایم کند دل و جان مرا از شوق وصل بیتاب میکرد...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

تو راه عشق را مسدود کردی مرا اینگونه تو نابود کردی ندارد تبصره تو درس عشقت چرا تنها مرا مردود کردی

ادامه شعر
حسن کریمی

«بیداد» هوس روی لبش بیداد میکرد به گرمی بوسه رافریادمیکرد به یک لبخند ،از چاه زنخدان هزاران یوسف و ،آزاد میکرد حسن کریمی...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

برایت می کنم دردم روایت دلم را کرده ای یکباره غارت عزیزم ظالمی اما تو ماهی ترا من دوست دارم بی نهایت

ادامه شعر
علیرضا امیدی

یک دل و یک سر بایدت در این طریق      
رسم عاشقان نبود جز وفا در این طریق
گرت در دل سودای عشق دیگر است     
سرت بر نیزه عشق نمیرود در این طریق...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا