- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
بی محابا مو پریشان کرده ای بر شانه هایت،بیصدا ترسم از آن روز ندانند شانه هایت،قدر گیسوی تورا ........................ حسن_سهرابی ...
ادامه شعردانه چو مستانه با خاک همبستر شود؛ زخمه ی خورشید، مگر بر عطشش کارگر شود! تا بدرد جامه ی رسوایی و یکباره به عالم سر شود......
ادامه شعرمن و تو و این حجم فاصله سرنوشت هیچ کافری نشود روزگاری که بر روزهای مسلمانی ما گذشت..... دکتر سجاد فرهمند
ادامه شعر«می خواهمت» تو را با وعده های حوری و جنّت نمی خواهم ز ترس آتش دوزخ کنم وحشت نمی خواهم تو آن نور فروزانی میان شام تاریکم تو را خورشید تابان در شب ظلمت نمی خواهم مرا سروی تو کردی خوش قد و بالا ...
ادامه شعردلبسته ام کردی وقت رفتن سایه ام تورا در آغوش گرفت وَ مرا ترک کرد. #آگرین_یوسفی
ادامه شعربی مهابا بزن ساز که زخمه ی ساز توام خط به خط بخوان مرا،ارتعاش آواز توام ید بیضا داری و من به تور تو،بد گرفتارم تو موسی و من عمری اسیر اعجاز توام پر بکش ، پرواز کن در خیال و باور من تو همیشه در اوجی...
ادامه شعرهی شعرمی جوشد اززخمهای مغز استخوان شکسته ام درزمستان...
ادامه شعرآمد و در کمالِ ذوق؛در خلوتم خیره شد عاقبت اما،چشم های روشن ش تیره شد! بی بهانه رفت!غم یکسره برجهانم چیره شد...
ادامه شعربنام خدا یاندی جسمیم آتشِ عشقینده درمان ایسته رم جانیمی آلدون آپاردون آیری بیر جان ایسته رم ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ مهریله دوستاغه سالدون قالمیشام ویلان پری زلفون ایله چک سورونسین جسمِ بی جان ایسته رم ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ لطفیله...
ادامه شعرصداے تو عطرے عجیب دارد بوے عشق مے دهد در عصر تابستان خیال مرا گیج مے کند، چون پروانه اے در باد، بلند صدایم کن بگذار شهر را عطر تو بگیرد و نام من، را مردم از زبان تو بشنوند بگذار بوے عشق عصر تابس...
ادامه شعربسمه اللطیف جمع دلنشین آنان که با لطافت عشق آشنا شدند در این جهان ز خوی بهیمی رها شدند جانمایه تحول عالم شدند چون در کوره های سوزش جان کیمیا شدند در بی نشانی خود و دور از ریا و ننگ ذوب لهیب بوته مه...
ادامه شعربسمه اللطیف رباعی شماره ۰۱ کام دل آن روز که غرق چشمه جان بودم مست از نگه حضرت جانان بودم صد بوسه زندگی و یک بوسه مرگ می دادم و گرم درد و درمان بودم #مهدی_رستگاری بیست و هشتم اردیبهشت سال یکهزار و...
ادامه شعرمحکوم کرد چشمان تو مرا به تنهایی و رفت بعد تو پرسه و سکوت ، ویرانه ی قلب شعله ور از واژه ها ساختم تنت ،همبستر سایه شدم خاکسترِ عشقم هنوز از یادِ نامت شعله ور بین من و تو شد خدا ،هجران ،جهانی فاصله...
ادامه شعرتو مرد ماجرا نیستی؛ تو قلب ِ قصه ای! وای اگر لحظه ای ز تردید،بایستی...
ادامه شعردیر آمده ایی یار عاشقانه هایت و گُلِ سرخی که آوَردِه ای پَرپَر کن بِسپار به گورِ خاطراتمان. #آگرین_یوسفی
ادامه شعر<<بالانِ بیگرگ>> وقتی نباشی بوی بارانم نمیآید شبنم به دیدارِ گلستانم نمی آید پُر میشوم از دردِ فصلِ زردِ بیبارش کوهم که سبزه روی دامانم نمیآید آرام، اقیانوسِ جانم میشود وقتی پیشِ...
ادامه شعرتشنج: وقتی به تو فکر می کنم تشنج می کنم احساس می کنم روی سرم مورچه ای راه می رود دست هایم کرخت می شوند پا هایم بی قرار می شوند پلک هایم را می بندم وقتی که باز می کنم ستاره ها در روشنایی روز دور...
ادامه شعربسمه اللطیف حسرت عشق بندی از سلسله عشق به پایم کردی بعد از آن با دل بیمار رهایم کردی پر کشیدم سویت آن گاه که با یک نظرت در گذرگاه خود از دور صدایم کردی لحظه ای روی تو را دیدم و مدهوش شدم روح وار از...
ادامه شعردل در قفس و تن پَرِ پرواز ندارد این حافظه بی تو که دگر راز ندارد در جنگ میان من و چشمان سیاهت این لشگر بی خاطره سرباز ندارد ....................... حسن سهرابی ...
ادامه شعرکرم شبتاب سوسو میزند راهم را به بیراهه میکشاند آن نور. #آگرین_یوسفی
ادامه شعر