3 Stars

صدای تو

ارسال شده در تاریخ : 08 بهمن 1402 | شماره ثبت : H9428131

صداے تو
عطرے عجیب دارد
بوے عشق مے دهد در عصر تابستان
خیال مرا گیج مے کند، چون پروانه اے در باد، بلند
صدایم کن
بگذار شهر را عطر تو بگیرد و نام من، را مردم از زبان تو بشنوند
بگذار بوے عشق عصر تابستان شهر را تسخیر کنند
و خیالت در شهر چون پروانه هاے معلق در باد گیج بزند
صدایم کن
عطر صداے تو به من بال مے دهد
این چاے سرد هم ماند و خورده نشد،،
حتما باز هم پشت ترافیڪ همیشگے گیر کرده‌ای.
می‌دانے جانم، انتظار کشیدن دلهره دارد، دلهره از اینکه نیایی.
اما چشیدن این چاے سرد ترسناڪ است! بعضے چیزها نباید از دهن بیفتند،
چون دیگر طعم گذشته را ندارند، من از خیلے دیر آمدن می‌ترسم.، من از نیامدنت مے ترسم،
گذشت،اما فردا شاید خیابان‌ها خلوت باشد، قرارمان فردا، ساعت صفر عاشقی،
همان کافه همیشگی. کنار همان میز

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 54 نفر 66 بار خواندند
امیر عاجلو (09 /11/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (09 /11/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا