- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
همه چیز یک سپید مطلق است اگر که بخوانی. یک تار موی سیاه شاید جهانم را گرفت مهدی میرمیرانی
ادامه شعر✍️ جانانم تو را دوست دارم بخاطر حضورت چشم هایت نگاه دلربا و شیرینت دیدگان مثل ماهت چون طلوع می کنی پر می شوم از لبخند سرشار می شوم از دلخوشی گویی عشق را در آغوش می کشم چون می بینمت از تماشای غیر تو ...
ادامه شعربسمه اللطیف حکایت هجران اگر چه کردم ادب پیشه و شکیبایی دلم ز عشق تو هرگز نداشت پروایی امید هست که جان من از نفس هایت جوان شود ز دم معجزی مسیحایی هزار بوسه سپردم سحر به باد صبا که صبحدم بدمد بر ر...
ادامه شعرعاشقی راه درازیست بیا برگردیم در دل آینه رازیست بیا برگردیم ته این کوچه متروک قفس میبافند بی گمان شعبدهبازیست بیابرگردیم عهدوپیمان من و تو به هم پیوسته ست آنچه گفتم ...
ادامه شعرسگی در چشمهایت خفته ،خلقی مات چشمانت نماز عشق می خوانند و تسبیحات چشمانت پناه آورده سمت کوه ،شیخ روستا انگار در آورده است سر از فتنه و آفات چشمانت نگاه مهربانت سهم چشم دیگران،با من سر جنگ و گلاویز ا...
ادامه شعر«جذاب است » این فاصله کوتاه شود جذاب است دیدار تو هر ماه شود جذاب است با آن که دلم سوز خزان را دیده آن روز که گمراه شود جذاب است آهوی دلم طعمه ی گرگ دل توست این گرگ چو روباه شود جذ...
ادامه شعرسعدی بگفت از تونظر برنمیتوان انداخت بر راز جهانی تور فهم انداخت دانست و بگفت و عشق خود ابراز کرد کس نفهمید چه بود چه گفت چه ...
ادامه شعراز چشمهی چشمان تو جاری شده احساس زیر قدمت ریختهام گوهر و الماس
ادامه شعربه روزهای سخت زندگی آمد و یارم شد مثل کوه تکیه گاه بود و پناهم شد رفت و خاطراتش برایم مانده بجا نیست همتا و مانندش به هیچ کجا هر کجا هست خدایا تو یارش باش بوقت سختیها و خطر تو نگهدارش باش...
ادامه شعرآمدی دنیا برام بهشت کردی ناامیدی را برام بی معنا کردی چشم های شهلای نازت که دیدم آتیش عشقت افتاد به جانم لب های لرزانت کنارم روی نیمکت زلزله شیرین بر تنم انداخت مهتاب شب تاریک دلم شدی چراغ ره زندگی...
ادامه شعربسمه اللطیف سیر آفاق عشق شب مرا ای دلبرم با بوسه ای بیدار کن وان گه از آغوشت آغوش مرا سرشار کن در نگاهت جان من را غرقه کن ای نازنین آن دم از امداد با من یاری بسیار کن می فشاری با محبت تو مرا بر سین...
ادامه شعرهر بهاران عِطر یارم خود نمایی می کند ذره ذره در وجودم مهربانی می کند در میان آن همه نقش و نگار روی او آن لب لعلش برایم گل فشانی می کند چشم و ابرویش نهیبی می زند بر قلب من هر زم...
ادامه شعرواژه ها را من به خط کردم، با سخاوت جفت هم شعر شد، شعری وزین شد در نهایت جفت هم گفتم از عشق و محبت، مهربانی، دوستی ای عجب شوقی به دل افکند کلامت جفت هم دوستی را پاس داریم احترامش واجب است کین چنی...
ادامه شعردرد من از درد بیماری نبود درد من از درد تنهایی هاست بی وداع مردن میان رنج و بی مهری هاست که هر آن دَم ک بُریدم نَفَسم شِکوِه کردم ، بِدَریدم جَسدم دیدند و نگفتند چرا جان به کفی #نازیلاامیدوار...
ادامه شعروقتی که قلبم بی صدا آرام، خاموشی گرفت آن شعله ی عشقت به جان، رنگ پشیمانی گرفت وقتی تمام خاطرات از ذهن و جانم، پر کشید عشق تو در افکار من، رنگ فراموشی گرفت وقتی زدی در باورم تیر خلاصی از خود...
ادامه شعراین غزل سروده ی سال۱۳۸۱است گفتم شبی شعری بسرایم برای تو بامصرعی به قافیه ی چشم های تو شرمنده ام که آمدی وهیچکس نبود رفتم درون خویش،همین پیش پای تو ای آفتاب،غزلی بخوان درتب نگاه تاقطره قطره بازبنوشم ص...
ادامه شعربسمه اللطیف شب مهر و وفا امشب شب مهر و وفا و عشق و یاری است شعر و غزل از نام زیبای تو جاری است بزم محبت شد مهیا و در این بزم پیوستن با تو شروع کامکاری است در جمع ما گردیده خون غم حلال و غم از حضور ...
ادامه شعرجمع میشوم در بغلت حبس میکنی مرا غرق میشوم در تنت لمس میکنی مرا حس میکنم تو را شعر میکنی مرا می سراییم … دربطن خواستنت از حد دلتنگیت بند دلبستگیت و تمنای نگاهت متن میکنی مرا وصف میکنی مرا اما در خیالم ...
ادامه شعربا تو بودن لذتی داشت، خدا می داند تَرک آن معصیتی داشت، خدا می داند دیدن موی کمندت، چه بسی زیبا بود شانه بر او زدنی داشت، خدا می داند دیدن روی تو و آن قد و بالای بلند چه عجب دلبریی داشت، ...
ادامه شعربسمه اللطیف عشق و زندگی درد بیماری عشقت هیچ درمانی ندارد دردمند عشق تو دیگر به تن جانی ندارد دور ماندن از تو حتی لحظه ای هم نیست ممکن زندگی دور از تو جانم ذوق چندانی ندارد زندگی تصویر زیبایی است در...
ادامه شعر