- لیست اشعار
- موضوع
- عارفانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد قدیمی
در20 /02/ 1394 -
مهری کندری
در20 /02/ 1364 -
hossein fathi
در20 /02/ 1398 -
مجید شرفزاد
در20 /02/ 1354 -
بهروز قاسمی_رها
در20 /02/ 1399 -
عبدالنبی ژاله
در20 /02/ 1399 -
ن د
در20 /02/ 1399 -
انوش بیات
در20 /02/ 1371
« پند» اودفترِمرا ورق زد و، من منظرِ لبش رندانه جایِ پند،قندگرفتم ز مطلبش گشتم مرکبِ قلمش ، نقشِ مشقِ او خوابیدروی دفترو،بُگذَشتم از شبش حسن کریمی...
ادامه شعر«جان دادنِ شیرین» افسرده وغمگینم،چون خویشتنِ خود را ، دیریست نمی بینم این طفلِ شرورِ شهر ، سنگی زده بشکسته ، آئینه آئینم نه نرگس ِ بیماری ، نه تب به لبِ یاری ، انگار نه انگاری فرهادصفت خو...
ادامه شعربی واسطه مهمان تو بودم یکماه با گریه دلت همی ربودم یکماه ای خالق من انیس هر تنهایی ثبتی تو نما ذکروسجودم یکماه ح.س.پرواز عید سعید فطر بر تمامی بزرگواران مبارک باد. ...
ادامه شعر «جان وتن» گُل که ازخاکست،جاناازخودت بامن بگو باز هم بویِ تنت، جا مانده در گلشن بگو هرکجارفتم،توقبل ازمن همانجابوده ای تا به کی دنبال جان ، باید بگردد تن بگو حسن کریمی...
ادامه شعرخسته ام خسته بگو تو نفس آب کجاست سجده گاه من غمدیده به محراب کجاست همه شب تا به سحرحس شکفتن دارم آنکه آید چو زند حلقه براین باب کجاست دردلم خون و جراحت همه از زخمه شده آسمان ، ابر، ستاره ، همه مه...
ادامه شعرای پیر خرابات مکن تو«حذر از من شوق گل رویت«بریده بال و پر از من کی میرسد آن وقت وصالت در گوهر ایام با گوشه نگاهی بکن «با سر نظر از من سهم دل از این باده شده غم وجدایی دوری تو آتش زده بر...
ادامه شعرمست از می معشوقم خَمّار به میخانه غرق عطش و شورم مشهور چو پروانه چون قاصدکی رقصان در باد بیاویزم میچرخم و میچرخم مستانهی مستانه شاهانه زدم آتش بر تخت سلیمانی مدهوش گلستانم افتاده به ویران...
ادامه شعرسماع ذَرّه هـــا در رقــــــص به ستـــایـــش ِ نور سَماع را بَـــخـــش کَردنـــد° و من . . . مُتـــولـــد شُدَم در پوسته ی خود نگنجیدم بَشر شدم بی اختیار در این هوا شَّر شدم و با ندای ا...
ادامه شعرغمنامه دل امشب ای دل ! ناله کن تا صبحگاه وز درون جــــان برآور سوز و آه عرشیان و فرشیـــان غــــرق غمند در رثـــای شاه دیــــن در ماتمنــــد بی پناهان را دگـــــر یـــاری نماند در دل آنـــان بج...
ادامه شعر« بامن چه کرد» وای ازآن چشمانِ تو،با من چه کرد.! شعله هایش، با دلِ خِرمن چه کرد.! باغبان از دیدنِ رویت ، خجل رنگِ رُخسارِ تو ، با گلشن چه کرد.! حسن کریمی...
ادامه شعربیدلان جنگ لاله کُشته زشمشیر خزان می آمد روی دوش پدری نعش جوان می آمد مادری از غم هجران پسر دق می کرد خواهری در دل شب ناله و هق هق می کرد کربلا یی و به نی ها سر آویخته بود وچه خون ها...
ادامه شعرخنده بر عارضِ گلگون نگاران نیکوست ناز در چهرهیِ هر صبحِ بهاران نیکوست رقصِ می در قدح و چرخش آن گرچه خوشست بادهیِ بی غشِ رخسارهیِ یاران نیکوست ...
ادامه شعرامشب از دست تو سر مستِ شرابی دگرم عطشی سوخته و تشنهیِ آبی دگرم مستیم نیست از آن رهزنِ رنگینِ خِرَد سرخوش و مُنفعِل از بادهیِ نابی دگرم گرمی عشق چو از سینه به رخسار رسید...
ادامه شعر نگاهی کو ، که تاروپود ِ قلبم را بلرزاند
شرابی کو ، که اعماق وجودم را بسوزاند
کویری تشنه ام در اشتیاق قطره ا ی باران
ولی بامن فقط، خورشیدِ عالم سوز میماند
منِ مجنون ، بهر ...
« آئینه بوسید» چه بی پروا تو را، آئینه بوسید زدی لبخند ، او گلبوسه میچید نسیمی میگذشت،ازکویِ مویت به رندی باده ، از لعلِ تو نوشید حسن کریمی...
ادامه شعرای خوش آن عمر که در فرقت دلدار گذشت در غم و حسرت و اندیشهیِ دیدار گذشت دیده را تا به سحر هر دم از او خواب نبود به امیدی که بر آن نرگس بیمار گذشت شام تار من و آئینهیِ ...
ادامه شعرفتاده باز شورشی ، به قلب و جان سالکان هلا هلا خلوتیان ، آمده ماه رمضان نشسته بر جان و دلم ، نسیم جاودان عشق گشوده شد سحرگهان ، پنجره ای رو به جنان شعله ی عشق عارفان ، سیر و سلوک عاشقان میان ه...
ادامه شعر1 از ما به تو سلام و درود ای ماه ماه خدا ! چه انتظاری کشیدیم آمدنت را ای مهربان...! مهر تو هرگز نمی شود ز دل جدا ! 2 سلام بر روی ماه رمضان چه ماهی...! که گشوده شده دستان خدا به روی ما صلا...
ادامه شعر«گل خاطره» امروز در طبیعت زیبا ، قدم زدم باچشم دل ، دفترِ گل را رقم زدم دیدم گلی، الهه نازست وچیدنی دراوج عشوه و ، نازش خریدنی گل را ز شاخه بچیدم، ببویمش بابویِ گل،بلکه روان رابشویمش ...
ادامه شعرای که عطر نفست شفای هر درد است ای که نور وجودت دلیل هر عقل است عطری بیفشان و نوری بیافروز جان به لب آمد از درد و دلم تنگ است...
ادامه شعر