- شاعران
- مرتضی سنجری
آخرین اشعار
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی مرتضی سنجری
جنسیت | مرد |
تاریخ تولد | 15 /12/ 1362 |
کشور | ایران |
شهر | تهران |
بیوگرافی | کارمند وزارت نفت و دارای چندین کتاب شعر سپید از نشر ایهام |
《آسیاب》
در سرابِ آینه های غمگین و عبوس
غبارِ رقاصِ چهره ام می گوید:
این روزها به جای نفس
باید آه کشید..!
چه کسی می داند؟
شاید..،
حوّا گندم را در آسیاب سفید کرده
برای رازی که هنوز کشف نشده
کاش؛ کاشفِ ...
《برهوت》
رها نکرد مرا فکرت
قلم شدم در دستانت
و شعر شدم در آغوشت
نوشتی از دو بیتی و فراموشی
نه واژه و نه غزل و نه رُباعی
عزیز من! تو چه می دانی؟
چرا دلگیرم از جدایی
عزیز من! تو چه می دانی؟
کدام شب تلخ ...
《ترس》
می ترسم از شهر بی تو
می ترسم از سایه ی شوم تنهایی
بر تن دیوارهای سکوت،
می ترسم از فرار
مثل عطر تن اَت
که دیگر نیست بر نبض رگ شعرم،
در دلم افتاده این همه ترسِ نبودنت
و من همچون خوابِ کودکی هایم...
《مُشیری》
اجازه نمی خواهد
بانوی شعرهایم باشی
و بهانه ی نیمه های شب بیداری اَم
کمی در شعرهایم قدم بزن
بدون چتر زیر باران
گیسو کمندِ بیت چهارمِ غزلم باش!
خانم این چهار دیواری باش
برای عصرهای دلتنگی اَم...
《 تو و من》
بیا یک نقاشی بکشیم
بر بوم روزگار
تو، لبخند ژوکوند بکش
من، رنج مونالیزا
تو، لیلی بکش
من، مجنون
تو، حوّا بکش
من، سیب
تو، قصّه ی شیرین و فرهاد بکش
من، غصّه ی تیشه و بیستون
تو، آزادی بکش
من، ک...