بیوگرافی سیدرضا موسوی راضی
جنسیت مرد
تاریخ تولد 07 /12/ 1341
کشور ایران
شهر اصفهان ـ زرین شهر
بیوگرافی سیدرضاموسوی متخلص به راضی ، از کودکی سعی میکردم کلامم موزون و مقفی باشد و در تمام دوران زندگی شعر تنها سرگرمی مفرحم بوده و با آن زندگی کرده و میکنم. درد دلهای خودرا بصورت شعر در قالبهای گوناگون بر گسترهء کاغذ میریزم و این بهترین تسکین برای آلام روحیم بوده و میباشد مخصوصا وقتی می بینم چه بسیارند مانند من. در دریای بیکران حقوق تخته پاره ایی دارم که با آن در این دریا به سیر و سفر مشغولم و ارتزاقم نیز از همین دریاست. در برخورد با شعر رویه ایی دارم که باعث شدهبرخی بشدت از من متنفر شوند و برخی چنان ارتباط محکمی از دوستی برقرار میکنند که گویی سالهای سال از نزدیک در ارتباط بوده اییم. این رویه عبارتست از ااینکه اگر در جایی اعم از کتاب و نشریه و فضای مجازی شعری ببینم که مایه های لازم را داره با حرص و ولع میخوانم و چنانچه ایرادی در اون ببینم در حد بضاعت خودم ایراد و راهکار را موشکافی میکنم و بدیهیست کسانی که فقط عادت به شنیدن تشویق و به به دارند استقبال نکرده و حتی بعضا بنده را در پیج خود بلاک کرده اند ولی من هرگز متنبه نشده و به این رویه ادامه داده ام چون دیدن ایراد اساسی و گذشتن از آنرا ابتدا خیانت به شعر و ادب و سپس آن شخص میدانم. خودرا اقل تمامی قلم بدستان و دربان و رفتگر آستان اساتید میدانم و خرسند از اینکه اجازه میدهند از کلاس درسشان بهرمند شوم. از جمله بازماندگان کاروان رزمندگان سالهای جنگ با عراق هستم و مصدومیتهایی به یادگار از آن دوران با خود دارم. از مشکلات ناشی از موج انفجار تا مواد شیمیایی و ترکش ولی هرگز در پی گرفتن درصد و امتیازات مربوطه نبوده ام و آنقدر نرفتم و پیگیر نشدم تا خودشان در اقدامی که بیشتر به طنز شبیه است پنج درصد برایم تعیین نموده و اعلام کرده اند. فرزندم اولم که پسر است بدون استفاده از سهمیه و ... مهندسی مکانیک با گرایش طرح و تولید دارد و در ذوب آهن بعنوان اوپراتور دیگهای حمل مذاب مشغول کارست یعنی در سمتی که یک دیپلمه باید آنرا به انجام رساند. دخترم نیز بدون استفاده از سهمیه مشغول تحصیل در رشتهء مهندسی معماریست.... دیگه... هیچ... آهان... همسرم نیز کارشناس آزمایشگاه تشخیص طبی و دارای قریب پانزده سال سابقهء کارست و همان حداقل حقوق اعلامی ادارهء کار یعنی به همان میزان حقوق یک کارگر ساده مشغول خدمت به همنوعان است. یک جملهء دیگر اینکه تاکنون کتابی منتشر نکرده ام که آنهم دلایل خودرا دارد... به همین سادگی و به همبن شفافی. سیدرضاموسوی متخلص به راضی . .
سیدرضا موسوی راضی


روزهایم تیره و شامم سیاه و بی سحر
تا نمودی از دیار عشقمان عزم سفر

بلبل طبعم بود غمگین و سر در زیر بال
دل ندارد تا به پرواز آید و گشت و گذر

باکمند زلف بستی پای دل؛ اینک چرا
در دل گرداب غم کردی رها ...

ادامه مطلب
سیدرضا موسوی راضی


روزهایم تیره و شامم سیاه و بی سحر
تا نمودی از دیار عشقمان عزم سفر

بلبل طبعم بود غمگین و سر در زیر بال
دل ندارد تا به پرواز آید و گشت و گذر

باکمند زلف بستی پای دل؛ اینک چرا
در دل گرداب غم کردی رها ...

ادامه مطلب
سیدرضا موسوی راضی



درد دل کن با ندیمی همدل و درد آشنا
عقدهء دل را به نزد یار همدردت گشا

گر بخوانی قصهء شب گریه ها در گوش باد
بهتر از بگشودن دل پیش یار بی وفا

سفرهء دل را نباید هر کسی مهمان شود
خانهء دل را مکن بی پرد...

ادامه مطلب
سیدرضا موسوی راضی


شعله دارد عشق و ای دل گرد آن پروانه ایی
لحظه ایی با احتیاط و دقت و پروا ، نه ایی

هر نفس ریزد به کامت از بلا پیمانه ایی
پای او اما بمانی چون هوس پیما ، نه ایی

آنقدر شیرین که گویا تنگ شکرخانه ایی
گرچ...

ادامه مطلب
سیدرضا موسوی راضی

غزل


شِعرٍ شَعر


گر که بگشایی به پیشم خرمن مویت به ناز
عقدهء دل نازنینم میکنم پیش تو باز


با سرانگشتان احساسم کنم شانه سرت
تا که هر تاری ز مویت قصه ایی آرد دراز

تو پریشان زلف مشکین کن ...

ادامه مطلب
تبلیغات
تست
ورود به بخش اعضا

بازدید ویژه