ستاره

چشمش که می وزید پر از آه سرد بود

غم با تمام خنده‌ی او در نبرد بود

آقا: ستاره های درخشان نمی خرید

در بهت دست کوچک او طرح درد بود

کودک تمام هستی خود را حراج کرد

صد ها ستاره در سبد دوره گرد ب...

من توی سرزمین پر از آدمای لال
هرلحظه توی دست خودم جیغ میکشم
دست تمام آرزوهامو میگیرمو
با گریه روی شارگشون تیغ میکشم

وقتی که جاده ها همه از من فرارین
حتی درای خونه رو بن بست میکنم!
الکل ویار داره به ح...

"خیلی دور... خیلی نزدیک...
 
به خط خطی من از عشق سر بزن... بد نیست !
به من... همان ضربانی که در تو ممتد نیست

به من که نه ! به خودت... در تنی که مجهول است
به اتفاق غریبی که غیر معمول است

به هر چه هست...

آبان شبیه شعر بلندی شروع شد 
   تا از کنار قافیه ی اصفهان گذشت

در نبض شعری شریان های من دوید 
همراه رود از تن نصف جهان گذشت

پیچید مثل شاخه ی ریواس توی طرح
    گل کرد پای هندسه ی شرقی رواق

آرام ات...

 بادِ پاییز زده ، نم نم ِ باران در شهر

 خیسم از گریه به اندازه ى آبان در شهر

 خیسم از خاطره ات در تنِ این باران ها

 در عبورشبِ بى حوصله از دالان ها

 خیسم از حال و هوایى که مرا مى بارد

 گریه ى بى ...