خیال کردم صدامُ دوست داری
خیال کردم میشه همرات باشم
خیال کردم اگه پیشم بمونی
میتونم صاحب دستات باشم
تو این جایی ولی دلشوره داری
نگاهت جای دیگه گیر کرده
نمک خوردی نمکدونُ شکستی
چشاتو لقمۀ کی سیر کرده؟
یه حسی میگه چشمامُ ببندم
یه حسی میگه این دورانِ دردهِ
یه حسی توی گوشم میگه: آروم!
نترس! اونی که رفته برمیگرده
اگه سهم من و دستام نبودی
چرا موندی که هستیمُ ببازم؟
منی که زود باور کرده بودم
میتونم با تو دنیامُ بسازم
غرورم رو کف دستم گذاشتم
که دستاتُ بگیرم ، پا گذاشتی
نگیر از من همین یه رد پایی
رو که روی غرورم جا گذاشتی
تو رفتی فال قهوهم تلخ میشه
نه! انگاری نمیشه فال من شی
همش قهوه، همش حافظ، همش بد
مگه زوره؟ نمیخوای مال من شی
نگو تقصیر من بوده جدایی
نگو از دست کارات خسته بودم
تموم اشتباه من همین بود
مسافر بودی و دل بسته بودم
اگه گفتم که پای عشقمون باش
واسه امروز و فرداهای من نیست
ته سیگارمُ من له نکردم
که پایان رفاقت له شدن نیست...
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 09 اردیبهشت 1403 09:47
درود بر شما