: دلم تنگه[/b]
"دلم تنگه تو میدونی
چرا از أدما سردم
نمیشه با تو بد باشم
نمیشه از تو برگردم
دلم تنگه واسه بارون
واسه شبهای تنهایی
من از این شهر بیزارم
تویی که کل دنیایی
منوو گم کن تو این شبها
بذا تا قصه پیدا شه
دیگه از من بریدم من
بذا تا گریه رسوا شه
دلم تنگه از این غربت
از این شب های شاعرکش
برو من بی تو می مونم
سفر بی من سلامت خوش
هنوز بوی قفس میدم
چرا از آدما سیرم
تو که نیستی چه بی پروا
سراغ مرگو می گیرم
سرم رو شونه های شب
دارم از گریه میخونم
چه طور خالی شم از هق هق
نمی دونم نمی دونم
دلم پژمرده بی روحه
پر از رویای بی روزن
شب قصه چه تاریکه
کجاس اون چشمای روشن
از این دنیا چه دلگیرم
چقد خالی از احساسم
منو دست تو می سپارم
من این چشما رو می شناسم
هنوز بوی قفس میدم
چرا از آدما سیرم
تو که نیستی چه بی پروا
سراغ مرگو می گیرم."
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 19 اسفند 1402 08:58
درود و سلام موفق و مانا باشید
مجید ساری 19 اسفند 1402 11:12
درود برشما بانوی شعر
ترانه ای زیبا و دلنشین خواندم
و همچنان چهار پاره تون آرزوست
یاسر قادری 19 اسفند 1402 13:26
دلم تنگه از این غربت
از این شبهای شاعرش
مرحبا بانو
قلمتان همیشه سبز
محمود فتحی 21 اسفند 1402 06:40
سلام بانو درود برزبانی که باحقیت باز شود احسنت برشما