من توی سرزمین پر از آدمای لال
هرلحظه توی دست خودم جیغ میکشم
دست تمام آرزوهامو میگیرمو
با گریه روی شارگشون تیغ میکشم
وقتی که جاده ها همه از من فرارین
حتی درای خونه رو بن بست میکنم!
الکل ویار داره به حرفای من ولی
چن ساله که نمیخورمو مست میکنم
با دو سه تا عقیده ی شخصی مسخره
یه دلقکم میون کتابای واقعی
با کابوسای وصله شده توی جمجمم
از خواب میپرم توی خوابای واقعی
پیغمبرانه غرق عذابی که خواستم
من آیه های وحی و به انکار میکشم
توی سکوت محض جهانی که بیخوده
من با خدا نشستمو سیگار میکشم
تو توی سرزمین پر از آدمای کر
هرلحظه توی شعر خودت جیغ میکشی
دست تمام آرزوهاتو میگیریو
با خنده روی شارگشون تیغ میکشی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 04 آبان 1402 12:50
.مانا باشید و شاعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ 05 آبان 1402 20:02
درودها بانو بیرانوند
بسیار زیبا دلنشین و مخاطب پسند بود