اى که از کوچه ى معشوقه ى ما می گذرى
وز کنار منِ افتاده ز پا ، می گذرى

روزگارى من و دل ، ساکن این کو بودیم
پا به هر جا که نهى ، از در ما می گذرى

بارى این کوچه همان است که حافظ فرمود
اى که از کوچه ى...

ما شاپرکیم و پَرِ پرواز نداریم
ما کنج قفس پنجره ای باز نداریم

روزی که چمنزار شود نغمهٔ مرغان
ما بسته لبانیم که آواز نداریم

از گریه ما هیچ کسی ناله نسازد
ما نالهٔ سازیم که دمساز نداریم

در این دل پ...

هر گَه که چین عشق را با تار گیسو می کشی
این جان بیمار مرا این سو و آن سو می کشی

هر گه شکوفه میزنی بر خرمن آن شال خود
گویی دل بی صاحبم تشنه لب جو می کشی

با سیل زیبای تنت دیدم سراب باورم
این عاشق سرگش...

گرچه در جانم همیشه هست جای مادرم
جان خود را کرده ام از جان فدای مادرم

در مسیر آرزوهایم، به غیر از عشق دوست
هست بی تردید، در آن، رد  پای مادرم

گرچه بیماریم لیکن مبتلای او شدیم
نوشدارویی نباشد جز دوای...

تو بخواهی تا ازل بیدار می مانم هنوز
پشت افکار جنون هوشیار می مانم هنوز

یاد آن رنگی که لبهایت به ما اموخته بود
تا ابد با سرخی اش تبدار می مانم هنوز

قامت زیبای تو قلب مرا آغشته کرد
دوری و ...