3 Stars

مناظره امام رضا علیه السّلام با چند تن از علمای سایر ادیان در مجلس مأمون

ارسال شده در تاریخ : 26 مهر 1399 | شماره ثبت : H9413196


تعداد ابات : 138

زمان را یـاد ، گر اندیشه هایی
چو مؤلا هشتمین ،وارد به جایی

همان جایی که مأمون بود آنجا
به فضلی حُکم دادش لازم اجرا

مکاتب مختلف را هان فراخوان
بزرگ عالِم که باشد جاثلیق آن

بخوان نزدم ، بزرگان ، پیشوا را
ز آیینی ، یهودی با نصارا

ز دانایان ، کلامی ، هر که دانا
بکن دعوت که محفل علم برپا

تمامی چون که دانایان مُناظر
گزارش داد فضلی جمع ناظر

ز جانب ،حاکمی مأمون ،حالا
خوشامد گو نمامی عالمان را

شما را دعوتی کردم به جایی
که با ابنِ عمویم ،بحث هایی

که فردا ،از شما خواهم تمامی
که با او بحثِ علمی هر کدامی

حسن بن سهل نوفل گفت ما را
که در خدمت ،رضا بودیم بر پا

که ناگه یاسر آن خادم امامی
خبر ،آورد از مأمون ، سلامی

که صاحب علمِ مکتب های ادیان
ز هر دینی ،مکاتب ،مختلف هان

که بحث علمی میان اندیشمندان
میان ، اندیشمندان ، دینِ ادیان

شما را دعوتی ،حاضر در این جمع
میان اندیشمندان همچو یک شمع

پذیرا دعوتی شد ،آن همامی
ولایت شاه مردان خود امامی

ز جانب من ، ببر بر او ،سلامی
بگو دانم چه خواهی بینِ عامی

چو یاسر خارج از مجلس وفاقی
به نوفل کرد رو ،گفت از عراقی

عراقی ،مردمان ، باهوش باشند
که مأمونی چه سر اندیشه دارند

که فردا ،حاضر آیم در میان جمع
میان اندیشمندان همچو یک شمع

که نوفل عرض کردش ای اماما
که با علمی ، شما را، آزمون ها

خورم سوگند بر خالق که یکتا
بنا ، بد طرح ریزی ،لازم اجرا

چه طرحی ، نقشه ای دارند ایشان
که نوفل عرض کرد ای پورِ ایمان

کلام علمی تمامی اهلِ بدعت
مخالف دین اسلام اند و آیت

حقایق را ، کنند انکار ، اینان
که از انکار اهلان سفسطه هان

دلیلی گر که واحد آن خدایی
دلیلت را پذیرا ، لا ، چه هایی

اگر گویی ، محمّد را رسالت
نَبی ما بینِ امّت صاحب آیت

هم اینان ،مغلطه کارانِ ادیان
چنان با سفسطه حرفی نمایان

پذیرا لا ، علومت را ، اماما
از اینان برحذر باشید ،جانا

تبسّم کرد مؤلا ،رویِ نوفل
دلیلی آستین دارم که نازل

خدا ، با ما ، تمامی حال ، نوفل
مرا خوفی نه ، ما را خوف باطل

پشیمان می شود مأمون از این کار
چو برهان ، آشکارا ،گردد ای یار

برابر ،اهلِ توراتی گواهی
دلایل آورم دور از گناهی

برابر ، اهلِ انجیلی ، به انجیل
چنان برهان که انجیلی به تبجیل

برابر اهل آیین ، هان زبوری
دلایل آورم ، قطعی، صبوری

برابر ، اهلِ رومی ها ، که رومی
چنان برهان به حیرت در ظلومی

که با هر مختلف ادیان ، کتابی
سؤالی را که مطرح شد ،جوابی

زمان را یاد ، رؤیت حق نایل
چو ابطالی ، نمودم ، با دلایل

که هر دینی رها آیین خود را
کلامم را ، هــر آیینی ، پذیرا

که مأمون مضطرب مانَد به حیران
پشیمان می شود، آن لحظه ، نالان

به جز خالق تعالا ، قدرتی لا
که لا حــول و لا قوّة ، هویدا

که فردا صبح فضل آمد به خدمت
سلامی عرض شد ،جان ها، فدایت

شما را دعوتی حاضر در این جمع
ولایت دار ایمان ،همچو یک شمع

وضو بگرفت تا حاضر خودی را
به نوشیدن ،سُویقی ، شربتی ما

کمی نوشید ، یک کم داد ،ما را
برون از خانه تا راهی به آن جا

همان جایی که مجلس ، جلوه آرا
سَران مشهور ادیان حاضر آن جا

محمّد ،بن که جعفر با تنی چند
میان اندیشمندان گوش بر پند

جماعت از بنی هاشم در آن جمع
ابی طالب گروهی ، جمع تا ،سمع

گروهی لشکری فرمانده نامی
امامی چون که وارد شد قیامی

امامی چون نشست همراه مأمون
دگر افراد ، قایم ، حُکــم قانون

که اذنی داده شد فرمان جلوسی
که ادیان با ولایت ،کش و قوسی

بـه جانب جاثلیقی کرد ، رو را
که این ابن عمّ من فرزندِ موسا

علــی ،فرزندِِ موسی ، ابنِ جعفر
که سنجش آزمونی ، علم را سر

رها کن عدل را ، بحثی کن آغاز
طریق عدلی رها در بحث بی راز

بگفتا :جاثلیق ، ای حــکمفرما
چسان بحثی کنم من گفتگوها

که آیین بین ما یکسان نه حالی
جوابی لا ، که مطرح من سؤالی

به استدلال ، گـر گوید : سؤالی
چو آیین مختلف مطرح به قالی

پذیرا دین او ، لا منکرانیم
جدا ،آیینِ ما ، لا ناتوانیم

که ثامن حق بفرمودش در این جا
که ای نصرانی ، ای دانا ،که گویــا

کنی اقرار اگر ،با دینِ انجیل
شما را آورم برهان به تبجیل

سؤالت را جوابی هر چه پرسی
شنیدی منکرش لا ای مسیحی

چنین اقرار ، شاهد آن خداوند
جوابی گر به منطق ، بشنوم پند

که هر چند در زیان خسران خودی را
کنــم رؤیـت ، جوابـت را ، پذیرا

بخواهی پرس از من هر چه خواهی
به منطق بشنوی ، گویم ، کماهی

چه گویی راجع عیسی با کتابش
کنـی ، انکار ، یا تصدیق ، آنش

به عیسی با کتابش اعترافی
بشارت امّتش را همچو آفی

که چون ،حواریانی ، اعترافــی
که اقراری به عیسی او که شافی

کنم انکار ، عیـسی را به نامی
نه تصدیقی به امّت خود پیامی

که بعد از من رسالت ختم دینی
محمّــد مصطفـی بـاشد ، یقینـی

هم او ، صاحب کتابی ، نام ،قرآن
تکامل دین میان هر یک که ادیان

دو شاهد عادلی آور ،که تصدیق
که غیر از مذهبی تصدیق تحقیق

هم اکنون عدل و انصافی رعایت
سخن بشنو ، حقیقت را ، روایت

که عادل ،نزد عیـسی را روایت
گواهی داد عیسی ، حُکم ، آیت

چنین مردی که عادل چیست نامش
یـوحـنّـا دیـلمـی ، باشد ،علامش

همان محبوب تر فردی به عیسا
کنم اقرار ، تصدیقی ، یوحنّا

تو را سوگند بر خالق جهانی
کلامی را ، گواهی ، تا بیانـی

که یـوحنّا ، بگفتش بینِ عامی
که از عیسی شنیدم این کلامی

که بعد از من ، نبی خاتم بیاید
محمّد از عرب ، حـرمت بباید

برایم داد عیسی خود بشارت
که بر حواریان ، او را اشارت

گواهی ،هر یک از حواریانی
محمّد مصطفی ، خاتم بدانی

گواهـــی جاثلیقی داد ، باری
که یوحناّ ، ز عیسی نقل آری

بشارت ، بر نبوت ، اهلِ دینی
وقوعش کی خدا داند نه عینی

دگر فردی که شاهد آوری ما
که انجیلی ، قرائت ، بینِ ماها

محمّد ، اهل بیتش ، امّتش را
تلاوت تا عیان گردد میان ما

به رومی ،فرد نَسطاسی ، بفرمود
ز انجیلی سوم سِفری بخوان زود

که حافظ سِفر سوم بود نَسطاس
قـرائت کرد، ما بین ایـهـاالنـّاس

دگر باری ،اشارت کرد امامی
به رآس الجالوتی مابینِ عامی

تو هم انجیل می خوانی کن اقرار
خورم سوگند ، بر جانم ،نه اصرار

که سوم سِفر را خوانی کماهی
که بیت اهلی محمّد را گواهی

دگر باری قرائت سِفر سوم
ز انجیلــی تلاوت ، بَعدِ دوم

توقف کرد از خواندن ،کلامی
نگاهـی ، جاثلیقی ، بینِ عامی

تو را سوگند بر عیسی ، مسیحی
به نام مادرش ،مـریم ، صریحی

که هر یک پاک دامن در جهانی
که بـر انجیـل ،آگاهم ، تو دانی

سپس ،نامی قرائت کرد ، دانی
که امّت ،ختم مرسل را ،نشانی

کـلام از قولِ عیسی را ، تلاوت
که تکذیبی اگر ، کفری عنایت

گواهـی داد ، حق باشد ،جهانی
کلام انجیل را ، لا کذب ، دانی

بپرس از من هر آن چیزی که خواهی
خبــــــر ،بر ما ، ده از ، یـارانِ راهی

که آنان چند تن بودند نمایی
به اثنایی عشر، اعلم ، لوقایی

خبر ده ،هان به ما ، در بینِ عامـی
سه تن بودندشان هر یک به نامی

یـوحنّا اکبری ،در باخ جایی
یوحنا دیگری در قرقیسایی

یـوحنا دیلمی ،در جا ، رِجازی
هم او بودش بشارت داد آری

که نامی از پیمبر اهل بیتش
میان امّت بشارت اسرئیلش

میان امّت که عیسی خود نمایان
نشان از ،ختمِ مُرسل ،بینِ ادیان

خورم سوگند بر خالق جهانی
که ایمان بر محمّد خود بدانی

که عیسی یا که موسی کرد تصدیق
به هـــــر یک انبیایی ،حُکم تحقیق

گمان کردم ،تو اعــــلم مسلمینی
که علمت رو به بُطلان ، شد یقینی

تو گویی کم نمازی ، روزه ای را
عبادت داشت عیسی آن مسیحا

چه شد حالا ،بــگو: ای جاثلیقی
که عیسی صائم الدهری ببودی

نه تنها صائم الدهری که بودش
که قائم لیل بودش در وجودش

نمازی روزه هایی داشت عیسا
چه علت جاثلیق گویی به ماها

که در پاسخ بماندش جاثلیقی
یقین ،دور از الــوهیّت ،یقینی

که عیسی بنده ای باشد خدایی
که مابین حق و باطل را جدایی

سؤالی دیگری پرسم ،که عیسا
به أذنی ،لا که مُنکر، مرده احیا

کنــی انکار ، لا ، أذن از خدایی
برص هر مرده کوری را شفایی

تــو را گویم ،یَسَع پیغمبری ،یاد
برص کوری چو عیسایی شفا داد

چـو عیسی ،رویِ آبی ،راه می رفت
چو هر یک بندگانی رَخت بر بست

عبادت کـــــــرد ،خالق را، ثنایی
چو هر یک بنده در طاعت خدایی

به رأس الجالوتی رو شد بیانی
نَبی حزقیل چون عیسی ،بدانی

زمان را یـاد ،در تـــــورات ،مضبوط
که بُخت النصر اسیران را که مربوط

نَبی حزقیل احیا ،مرده هـا را
که در تاریخ ثبت آمد هویدا

بگیر این سِفر از تورات را ،خوان
به خواندن آیه توراتی ،چه حیران

تـکانی خورد ،بر خود ،با تحیّر
که رأس الجالوتی حیران تدبّر

بـه نصرانی نمودش رو ،اماما
چو عیسایی یَسَع ،حزقیل دانا

محمّد مرده ای را کرد احیا
چو ابراهیم دانا ، طایران را

چو موسی بن که عمران کرد احیا
همان ،هفتاد تن را ، زنده جــــانا

ز تورات و زبور انجیل و قرآن
یکایک، این روایاتی بیان ،هان

دگر باری ز رأس الجالوتی هان
سؤالی از کــــــتابی ، اشعیا دان

همی گفت اشعیا دیدم کسی را
لـــباسی کرده تن، از نـورِ اعلا

حماری را سواری ،راه مـی رفت
اشارت بر مسیحی کرد برگشت

دگـر کس را بدیدم ،با سواری
که رو اُشتر چه زیبا جلوه یاری

اشارت کرد ،بر ختمی رسالت
گواهی ها حکایت شد ، روایت

ز عیــسی بشنوی ، انجیل راوی
به آن سمتی روان جانب حواری

سؤالاتی دگر طرحی جوابی
که انجیلی نخستین را نیابی

متی ، مرقس ، یوحنّایی ، لوقا را
کنــی یادی ، دگر انجیل، احــیا

بــگفتا ، جــاثلیقی ،کـرد اقرار
ندیدم تا کنون فردی که احرار

به علمش ، آشکارا کـرد حق را
علومش را به هر شخصی هدایا

به رعنا قامتی ، نازم ، خدایی
به علمش مردمان را رهنمایی

روایـــت از ،عـــیون اخـــبار ،نقلی
خوشا شخصی به خواندن کرد عقلی

خــدایا ! شکـر گـویم ، کن عنایت
که با ، ید خود ، ولی را کن هدایت

ولی اله بایبوردی

28 / 08 /1396

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 110 نفر 278 بار خواندند
امیر عاجلو (27 /07/ 1399)   | مسعود مدهوش (27 /07/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (27 /07/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (27 /07/ 1399)   | محمد مولوی (27 /07/ 1399)   | امیرحسین علامیان (27 /07/ 1399)   | کرم عرب عامری (27 /07/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (28 /07/ 1399)   | امیرحسام زمانیان (28 /07/ 1399)   | رضا زمانیان قوژدی (28 /07/ 1399)   | آرمان مرادی (07 /02/ 1400)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :7


نظر 16

  • امیر عاجلو   27 مهر 1399 07:45

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

    • ولی اله بایبوردی   27 مهر 1399 09:24

      سلام

      سپاس از همراهی تان

      تقدیمی : rose

      شمس جانی شمس جانی شمس جان
      مولوی هایی ! کجایند این زمان

      سمت شمسی سیر هر جایی دلا
      شمس را پیدا ، که با او ،گفتمان

      ولی اله بایبوردی

      rose rose rose
      rose rose
      rose

  • مسعود مدهوش   27 مهر 1399 07:59

    درود بر استاد غزل ایران applause love struck

    غزلی مذهبی،بلند و زیبا،افرینها applause love struck rose applause rose

    • ولی اله بایبوردی   27 مهر 1399 09:27

      سلام

      سپاس از دیدگاه ارزنده تان

      کامروا باشید

      تقدیمی : rose

      به هر دم می دهد جانا منادی
      گلی را عمر در یک هفته یادی

      بنفشه ، لاله ای ،با گلعذاری
      ندا مرگی دهد ،هر چند دادی

      ولی اله بایبوردی

      26 / 07 / 1399

      rose
      rose rose
      rose rose rose
      rose rose rose rose

  • بهنام حیدری فخر   27 مهر 1399 12:13

    درود بر شما جناب استاد بایبوردی ادیب فرهیخته و ارجمند
    بسیار زیبا و دلنشین سرودید گرامی
    باغ اشعارتان پرفروغ و گل فشان باد
    applause applause applause rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   27 مهر 1399 20:30

      سلام

      جناب استاد حیدری فخر فرهیخته

      سپاس از دیدگاه بسیار ارزنده تان

      ممنون از همراهی تان

      rose rose rose

  • محمد مولوی   27 مهر 1399 12:39

    سلام و درود استاد بایبوردی گرامی
    دستمریزاد applause applause applause

    • ولی اله بایبوردی   27 مهر 1399 20:32

      سلام

      جناب استاد مولوی عزیر

      سپاس از دیدگاه ارزشمندتان

      شادکام باشید.

      rose rose rose

  • امیرحسین علامیان   27 مهر 1399 15:34

    درود به به
    لذت بردم
    قلمتان سبز rose

  • کرم عرب عامری   27 مهر 1399 15:49

    درودها و خسته نباشید تقدیمتان
    rose rose rose

  • محمد رضا درویش زاده   28 مهر 1399 07:16

    هزاران درود بسیار زیبا استاد بزرگوار applause applause rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   28 مهر 1399 08:22

      سلام

      سپاس از دیدگاه ارزنده تان

      تقدیمی : rose

      همچو ماهی ای برایم آشنا
      جلوه زیبایی رخی را ،برملا

      از حیا پوشیده بر تن جامه ای
      چشم درویشی نگاهی را ، نما

      ولی اله بایبوردی

      27 / 07 / 1399

      rose rose rose
      rose rose
      rose

  • رضا زمانیان قوژدی   28 مهر 1399 21:12

    سلام بر شما استاد بایبوردی عزیز rose

    بیان این ماجرای شگفت آور به زبان شعر، جای تقدیر دارد applause
    زنده باشید applause

    • ولی اله بایبوردی   29 مهر 1399 07:47

      سلام

      جناب استاد زمانیان عزیز

      سپاس از مهر حضورتان

      ممنون از دیدگاه بسیار ارزنده تان

      کامروا باشید

      rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا