در چشم تو دیگرنشان عاشقی نیست
دیگر در این صحرا اثر از رازقی نیست
از بس که اهنگ مزخرف گوش کردیم
نام و نشانی از بنان و خالقی نیست
سهراب را دیگر نبایدخواندزیرا
خشکیده دریاهای ما و قایقی نیست
کفتارها و خوکها خوردند و بردند
دراین دیار خسته شیر لایقی نیست
یادش نمیاید پدر خندیدنش را
دیگر صدای خنده اش جز هق هقی نیست
ما و جناب خاوری در صلح هستیم
جز خرده دزدان گرسنه سارقی نیست
تکبیر و شلاق و لگد در انتظارت
دختر بیا پایین که اینجا منطقی نیست
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 6
خسرو فیضی 08 اسفند 1398 12:24
. درودها نثارتان باد
. درین دهلیز . . درین زنجیر
. درین تاریکی از هر سو یک دیوار
. حصاری آهننین نیزه . . . .
. ایران اسیر خرافات و عزاست . یا باید تسلیت گفت
. یا با تزویر شاهد اختلاس و هیچ نگفت !!
. و شاعر چه می تواند کرد ؟؟ . . جز فریاد ش را با قلم بر کاغذ . . .
. شب پر از موسیقی رنگین امید است
اعظم قارلقی 15 اسفند 1398 15:47
ایمان اسماعیلی 02 فروردین 1399 01:29
به به به
ماشاالله استاد
حرف دل همه ی اهل قلم رو زدید
سایتون مستدام
امیر عاجلو 08 فروردین 1399 08:15
سهراب را دیگر نبایدخواندزیرا
خشکیده دریاهای ما و قایقی نیست
امیر عاجلو 08 فروردین 1399 08:15
معین حجت 08 فروردین 1399 21:21
حقا که به زیبایی رسالت شاعری را به جا آورده اید...
درود بر شما