0
#مترسک
یه مترسک وسط یه باغ گیلاس بزرگ
لباس پاره به تن داشت و کلاه مشکی رنگ
دل صافی داشت ولی همه ازش میترسیدند
دیو وحشت پرنده ها شده مترسک بلند
هیچ پرنده ای نمیتونست بشینه توی باغ
بخوره از میوه هاش تو فصل تابستونه داغ
لولوی ترس شده بود واسه همه پرنده ها
کسی پیشش نمیرفت همیشه میموند تنها
چشمای درشتش از دو تیکه سنگ خالی بود
دهن و لبی نداشت یه لال مادر زادی بود
خیلی تنها شده بود و صد هزار گلایه داشت
سر جاش تکون نمیخورد آخه اون پایی نداشت
وقتی بارون میبارید خیس میشد جون و تنش
دست مهربون هیچ کسی واسش چتری نداشت
تشنه و گرسنه و بی همزبون سالهای سال
کسی سر بهش نزد حتی برای یک بار
اون مترسک بود ولی خودش میترسید شبها
دل شیر میخواد شبا تو باغ بمونی تنها
پدر و مادر و خواهر و برادری نداشت
توی دل دعا میکرد پرنده ای بود ای کاش
دو تا بال رنگی داشت به جای این دستهای چوب
پر میزد به آسمون و دور میشد از اونجا زود
باغ گیلاس واسه اون زندون آرزوها بود
فکر پرواز و پرنده خواب رو از چشاش ربود
صبح که شد بازم مترسک غریب قصه مون
سرجای اولش ایستاده بود دلنگرون
چشمای سنگی اون صحنه های مرگ رو میدید
صاحب باغ با تبر درخت ها رو داشت میچید
همه درختها قطع شدند به دست اون تبر
اشک اومد تو چشم هر پرنده ای از این خبر
دیگه خونه ای نداشت مترسک قصه ی ما
اون به آرزوش رسید از این قفس شدن رها
به جای درخت گیلاس و مترسک قشنگ
اونجا کاشته شد یه ساختمون و یک برج بلند
بهرام چاروقچی08/02/1396جمعه
مریخ سیاره فرسوده
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
سمانه تیموریان (آسمان)
-
Sm Hm
-
منصور آفرید
-
حسین نوری
نظر 4
امیر عاجلو 21 اسفند 1398 01:26
خسرو فیضی 23 اسفند 1398 11:27
. با درودی صمیمانه
. شاعر ارجمند با زبانی نزدیک عامیانه ها فساد و شرایط
. حاکم بر جامعه را روایتگر بودید . بیشتر از ظلم و جور
. فساد اخلاقی و اقتصادی سخن گفتید و بی آن که در اندیشه
. قافیه و ردیف و قالبی باشید . عواطف انسانی تان را می ستایم
. و در انتظار حضورتان در صفحه کوچکم هستم .
. بهروز و پیروز باشید
بهرام چاروقچی 25 اسفند 1398 16:01
سپاسگزارم
علی معصومی 21 فروردین 1399 17:25
درود ها بر شما
و
تبریک میلاد حضرت مهدی ع
☆☆☆☆☆☆