یک روز به جذری تو ، روزی دگر اَعشاری
انگار نمی خواهی ، اندازه نگه داری
باکی ز رقیبان نیست ، ای ساده دل مه رو
ترسم که شوی روزی ، همدستِ ستمکاری
چشمانِ تو ای آهو ، وقتی به هوس بازی ست
ببری به کمین آید ، در پوششِ نیزاری
گفتتند که بیزارست ، از دیدنِ رویه گُل
دیگر تو چرا پونه ، هم صحبتِ با ماری
با اینکه خطا کردی ، می سوزم و میسازم
نفرین نکنم بر تو ، هرگز نه سزاواری
ما رسمِ محبت را ، یکسویه نگه داریم
شاید که بیاموزی ، یک روز وفاداری
توضیح : سروده ی بالا از زبان دوستی ست که در عشقِ یکسویه گرفتار آمده
وزن عروضی (دوری) : مفعولُ مفاعیلن/مفعولُ مفاعیلن
نظر 22
-
-
بهنام حیدری فخر 12 تیر 1399 16:24
درود بر شما استاد حجت گرانقدر مثل همیشه
بسیار زیبا و دلنشین و ظریف سرودید
شاد و پیروز و سربلند باشید
-
-
-
مسعود مدهوش 12 تیر 1399 19:14
درود خدا بر استاد عزیزم سرکش کرمانی
استاد این غزلها را می سرائید یا از غیب وحی میشود؟ انقدر زیبا و فنی آفرینها گرامی -
معین حجت 13 تیر 1399 07:50
بسیار سپاسگزارم مسعود جان عزیز...
این نظر لطف و محبت جناب عالیست ، که اینگونه زیبا نگرید...
لیکن هر آنچه هست لطف و عنایت باری تعالی است و بس ، بنده حقیر از عنایت او بهره مبرم
-
-
کرم عرب عامری 13 تیر 1399 10:03
درودها عزیز
عشق و یا هر چیز دیگری در راحتر ین صورت دو قطبی و با حرف ربط (یا)رخ می دهد (من فلسفه ای دارم .... لاجرعه مرا سرکش یا استاد بهمنی )
اما عشق چالشمدار و عمری با حرف (هم) رخ می نماید بیوفایی با وفاداری ونه یا وفاداری یعنی کجدارو مریز دائمی و این یعنی یک بیماری و پریشانحالی سراسری
اگر از دایره ی مضمونهای کلاسیک و شناخته شده بیرون برویم اندیشه و احساس نوتری بخوانندگان پیشکش کرده ایمم
من از مضمون شعرتان بسیار حظ بردم و میدانم نوگویی در قالب کهن بسیار دشوارست
پایدار باشید
-
ولی اله بایبوردی 13 تیر 1399 10:31
سلام و درودها
استاد ارجمند جناب حجّت گرانمهر
گله نامه ای عاشقانه هر چند شیوا
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبر است
از مولانا
دستمریزاد
-
-
علی معصومی 13 تیر 1399 12:40
درود بر شما
جناب حجت نازنین
ارجمند
روزگار بر مدار و سلامتی برقرار باد
☆☆☆☆ -
-
معین حجت 14 تیر 1399 18:40
ای به فدای شما استاد عزیزم....
چقدر از حضور دوباره شما خُرسندم ، دلتان از هر چه غصه بدور
-
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
-
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
-
Susan Jafarzade
نقد 2
ابراهیم حاج محمدی 13 تیر 1399 02:47
درود و دست مریزاد . بسیار عالی
مخصوصا دو بیت پایانی بسیار دلچسبند. با اجازه من یک دو تغییر مختصر را روا می بینم.
یک روز به جذری تو ، ((روزی)) دگر اَعشاری
((انگار نمی خواهی)) ، اندازه نگه داری؟!!!
((باکی)) ز رقیبان نیست ، ای ساده دل مه رو
ترسم که شوی روزی ، همدستِ ستمکاری
چشمانِ تو ای آهو ، وقتی به هوس(( بازی ست))
ببری به کمین آید ، در پوششِ نیزاری
گفتند که بیزارست ، از دیدنِ روی گُل
دیگر تو چرا پونه ، هم صحبتِ با ماری
با اینکه خطا کردی ، می سوزم و میسازم
نفرین نکنم بر تو ، هرگز نه سزاواری
ما رسمِ محبت را ، یکسویه نگه داریم
شاید که بیاموزی ، یک روز وفاداری
در بیت (( گفتند که بیزار است.....)) بنده متوجه نشدم که فاعل در این جمله کیست؟
معین حجت 13 تیر 1399 07:42
سلام و هزاران درود به استاد عزیزم جناب حاج محمدی ...
چه پیشنهادات ارزنده و به جایی ،قطعا همین گونه که شما محبت کرده اید تغییر خواهم داد بسیار بهتر میشود
واقعا سپاسگزارم ...
اما در مورد بیت چهارم فاعل همان مار ( بدخواه) است و در ادامه میگویم پس تو چرا هم صحبت اومیشوی